
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
"هوشنگ ابتهاج"
تاثیر ارتباطات چشمی بر کیفیت روابط انسانی
بخش اعظم ارتباطات انسانی، غیرکلامی است. طبق مطالعهای که در دانشگاه UCLA انجام شده مشخص شده است که 93 درصد از تاثیر ارتباطات انسانی، هیچ ربطی به کلمات ندارد. چیزی که اهمیت دارد زبان بدن، لحن صدا و البته ارتباط چشمی است.
در این میان ارتباط چشمی از اهمیت بیشتری برخوردار است چون ما از طریق چشم ها با مردم ارتباط برقرار می کنیم. جالب است بدانید روان شناسی به نام آرتور آرون معتقد بود که شما می توانید با پرسیدن 36 سوال و نگاه عمیق به چشمان طرف مقابل به مدت 4 دقیقه او را عاشق خود کنید!
پس اگر به دنبال دوستی های واقعی و ارتباطات صمیمانه هستید و نمی خواهید مکالمات سطحی و معمولی برقرار کنید باید در چشمان افراد نگاه کنید چون طبیعت انسانی به این شکل تکامل یافته است. شما هم انسان هستید پس به ارتباط چشمی نیاز دارید و باید آن را به شکل صحیح و به میزان مناسب انجام دهید.
هیچ میدانید که ارتباط چشمی عاشقانه چقدر به ایجاد علاقه و صمیمیت عاطفی بین زوجین کمک می کند.ارتباط چشمی طولانی مدت یکی از راه های نشان دادن عشق و توجه به طرف مقابل است که باعث آزاد شدن فنیل اتیلامین و اکسی توسین در بدن ما می شود.
تماس چشمی یک بخش طبیعی و مهم در ارتباطات است که افراد برای انتقال علاقه و جذب طرف مقابل آنرا امتحان می کنند.
محققان در طی یک پژوهش که در سال ۲۰۲۰ انجام شد به بررسی نقش تماس چشمی در ایجاد جذابیت و کشش عاشقانه در نخستین قرار ملاقات پرداختند.آنها ارتباط چشمی عاشقانه را یکی از مهمترین نشانه های ابراز محبت غیر کلامی توصیف کردند که باعث ایجاد یک رابطه جذاب، عاشقانه و پویا بین طرفین می شود.
همچنین پژوهشگران دریافتند که تماس چشمی در اولین قرار عاشقانه میزان شک و تردید و بی اعتمادی به طرف مقابل را کاهش می دهد زیرا با ارتباط چشمی کیفیت انتقال فکر یا احساس به فرد مقابل، آنهم بدون هیچ حرف و سخنی(غیرکلامی) بیشتر می گردد.
نگاه عاشقانه
یکی از قوی ترین راه ها برای ابراز عشق و افزایش صمیمیت در روابط، نگاه عاشقانه است.تحقیقات ثابت کرده که نگاه عاشقانه و تماس چشمی طولانی با کسی که دوستش دارید باعث افزایش اعتماد، برانگیختگی، جذابیت، احساس خوب و لذتبخش و … شده و با کاهش کورتیزول استرس های ما را از بین می برد و یک حس سرخوشی و آرامش در طرفین ایجاد می کند.
مزایای تماس چشمی طولانی مدت
- تماس چشمی طولانی مدت باعث ایجاد جذابیت می شود
در یکسری از تحقیقات از دو شخص غریبه(جنس مخالف) خواسته شد دو دقیقه به چشمان هم خیره شوند.نتیجه حاکی از آن بود که در برخی از این افراد احساسات پرشوری ایجاد شده تا حدی که یکی از زوج ها سال بعد ازدواج کردند.
- ارتباط چشمی احساس خوبی به افراد می دهد
ارتباط چشمی دراز مدت باعث آزاد شدن ماده شیمیایی فنیل اتیلامین و اکسی توسین که مسئول ایجاد احساس کشش و عشق(پیوند طولانی مدت) در فرد است می شود.
- نگاه کردن به چشمان یکدیگر نشانه عشق است
یک تحقیق که توسط روانشناس هاروارد انجام شد نشان داد زوج هایی که رابطه عاشقانه طولانی مدت داشتند در ۷۵ درصد از مواقعی که با هم صحبت می کردند به چشمان هم خیره میشدند درحالیکه بطور متوسط ۳۰ تا ۶۰ درصد صحبت می کردند.
- نگاه خیره مرد به زن
جالب است بدانید که نگاه خیره مرد به زن معناهای متفاوتی دارد.وقتی مردی به مدت طولانی با یک زن تماس چشمی برقرار می کند یا چشمهایش را در چشمان یک خانم قفل می کند یعنی یا جذب او شده و بشدت به این زن علاقه مند است یا اینکه از او ناراحت است.اینکه چه مسائلی بین شما دو نفر پیش امده می تواند سرنخ خوبی برایتان باشد تا بفهمید علت این تماس چشمی زیاد ناراحتی است یا علاقه.
نگاه خیره مرد به زن فقط بخاطر جذابیت خانم نیست.گاهی اوقات مرد بخاطر اینکه از کارهای یک زن یا از لباسی که برتن دارد خوشش می آید خیلی به او نگاه می کند.
ادامه مطلب

نظرهای متفاوتی درمورد بلوغ عاطفی وجود دارد. بعضی از افراد این بلوغ را برای ازدواج لازم و ضروری میدانند و برخی ها به نظرشان همه افراد در نوجوانی به رشد هیجانی میرسند. نظر شما چیست؟ فکر میکنید که به بلوغ عاطفی رسیده اید؟ دوست دارید بفهمید کسی که دوستش دارید از نظر عاطفی بالغ است یا نه؟ این مطلب به شما کمک میکند جواب تمام سوالات خود را در این رابطه پیدا کنید. با ما همراه باشید.
بلوغ عاطفی چیست؟
اگر مثل بیشتر افراد، فکر میکنید که دوست داشتن یک نفر یا همدردی با دیگران نشان دهنده قطعی بلوغ عاطفی است؛ باید بگویم که اشتباه میکنید. به افرادی که از نظر عاطفی بالغ هستند؛ “آرامش در طول طوفان” میگویند. این افراد با وجود سختی ها و مشکلات مختلف باز هم میتوانند هیجانات خود را کنترل کنند و به خوبی تصمیم بگیرند. کسی که به رشد هیجانی رسیده است میتواند احساسات خود را در هر موقعیتی مدیریت کند و از اتفاقات درون خود به خوبی آگاه است.
رسیدن به بلوغ عاطفی نیاز به کسب مهارت دارد. با انجام یک سری از تمرینات و قرارگیری در موقعیت های مختلف میتوان در طول زمان به این بلوغ رسید و از نظر عاطفی رشد کرد.
اهمیت بلوغ عاطفی
زندگی هرکسی پر از موقعیت های مختلف است. هر کدام از این شرایط متفاوت نیاز به عکس العمل های خاصی دارد و باعث به وجود آمدن حس های مختلفی در ما میشود. افرادی که از نظر عاطفی بالغ هستند معمولا رفتار درستی با خودشان و دیگران دارند و موقعیت های مختلف زندگی را به خوبی پشت سر میگذارند. این افراد ساده تر از دیگر به انواع دیگر بلوغ میرسند و درک بهتری از جهان اطراف و درون خود دارند. رشد هیجانی روی روابط بین فردی و عاطفی افراد تاثیر میگذارد و باعث و رشد و بهبود تمام آن روابط میشود. به همین خاطر است که همیشه به بلوغ عاطفی در ازدواج تاکید میشود.
نشانه های بلوغ عاطفی
اگر بخواهید این نوع از بلوغ را بهتر بشناسید یا بفهمید که خودتان به آن رسیده اید یا نه؛ باید با نشانه های شخصیتی بلوغ عاطفی آشنا شوید. با نگاه کردن به ویژگی های افرادی که به رشد هیجانی رسیده اند؛ متوجه میشوید که این نشانه ها در بیشتر آن ها وجود دارد. یادتان باشد که بالغ شدن از نظر عاطفی ناگهانی نیست و به مرور زمان اتفاق می افتد. شما هیچوقت تمام این نشانه ها را به طور کامل در یک فرد مشاهده نخواهید کرد بلکه هر کدام از این نشانه ها در سطوح مختلفی در افراد وجود دارد.
۱. انعطاف پذیری
یک فرد انعطاف پذیر تفاوت هر موقعیت را با بقیه شرایط تشخیص میدهد و خودش را براساس ویژگی های متفاوت آن موقعیت سازگار میکند. انعطاف پذیری به معنی از دست دادن ویژگی های شخصیتی یا زیر پا گذاشتن عقاید نیست؛ بلکه به معنی سازگاری با شرایط غیر قابل تغییری است که آرامش و رضایت بیشتری را برای شما به وجود می آورد. این ویژگی باعث میشود افراد بین روابط خود با انسان های مختلف تفاوت قائل شوند و بتوانند با بیشتر آن ها یک ارتباط صحیح داشته باشند.
انعطاف پذیری در روابط عاشقانه: این ویژگی در روابط عاشقانه شما نقش پررنگی دارد. کسی که توانایی انعطاف پذیری کافی در زندگی داشته باشد؛ میداند که هیچ کدام از طرفین یک رابطه عاشقانه نباید دیگری را به کاری مجبور کند و با دید تغییر طرف مقابل وارد یک رابطه نمیشود . زندگی مشترک، تلفیق دو شخصیت مجزا و متفاوت از هم است که برای رشد و خوشبختی نیاز به انعطاف و سازش دوطرفه دارد.
۲. مسئولیت پذیری
افراد مسئولیت پذیر، دیگران را مقصر اشتباهات خودشان نمیدانند. ساده ترین کار این است که دیگران را دلیل مشکلات خودمان بدانیم و مسئولیت کارهای غلط خود را به گردن نگیریم. اما این کار نه تنها به شخصیت خودمان ضربه میزند بلکه روی تمام روابط ما با دیگران اثر میگذارد.
هر کسی در زندگی ضعف هایی دارد و برای رشد کردن ممکن است اشتباهاتی کند.
اشتباه کردن نشان از تجربه کردن و بزرگ شدن است. اما کسی که توانایی پذیرش ضعف های خود را ندارد یعنی حتی به درست کردن این اشتباهات فکر هم نمیکند. زمانی که شما یک فرد مسئولیت پذیر باشید؛ میدانید که موقعیت های زندگیتان نتیجه انتخاب های خودتان است و به خاطر آن دیگران را مقصر نمیدانید. حواستان باشد مسئولیت پذیری را با سرزنشگری یکسان ندانید. چراکه سرزنشگری پر از آسیب و مداوم است و هیچ فایده ای برای شما ندارد. اما مسئولیت پذیری اینطور نیست و باعث تصمیم گیری بهتر و زندگی موفق تر میشود.
۳. رشد فردی
مقابله با چالش های پیش روی فردا نیازمند یادگیری و توسعه فردی امروز است. کسی که از نظر عاطفی بالغ شده است؛ عاشق یادگیریست و برای رشد فردی خودش زمان میگذارد. با این که بلوغ عاطفی بیشتر در روابط اجتماعی نمایان میشود ؛ اما یکی از مهمترین ویژگی های فردی که رشد هیجانی رسیده، این است که رابطه خوبی با خودش دارد.
بلوغ عاطفی یعنی عبور درست از لحظات سخت زندگی. کسی که مسئولیت اشتباهات خود را میپذیرد و ضعف هایش را میشناسد؛ باید به دنبال رفع این مشکلات باشد. تنها با وقت گذاشتن برای رشد فردی و از بین بردن ضعف ها میتوان جلوی تکرار اشتباهات را گرفت. این ویژگی به افراد کمک میکند که در هر لحظه ای از زندگی به جای ایستادن و غرق شدن در مشکلات به فکر راه حل باشند و بدانند که میتوانند یاد بگیرند و رشد کنند.
۴. دنبال راه حل و نگاه های جدید بودن
افراد مختلف شبیه به هم به دنیا نگاه نمیکنند. انسان ها از طریق راه حل های مختلفی مشکلات را حل میکنند و نوع نگرش آن ها با هم متفاوت است. افراد بالغ متعصب نیستند و به نظرات مختلف آدم های دیگر گوش میکنند و اگر متوجه شوند آن ها حرف درستی میزنند بدون هیچ تعصبی نظرشان را میپذیرند.
در مشکلات مختلف میدانند که راهی برای از بین بردن سختی ها وجود دارد و از توانایی های خود و نظرات دیگران برای این کار کمک میگیرند. این توجه به نقطه نظر های گوناگون روی روابط اجتماعی و عاطفی آن ها تاثیر میگذارد و باعث رشدشان میشود.
ادامه مطلب

✅ شب قدر ، شب خود انسان
امیر مؤمنان علی (ع) در خطبه ۱۰۳ نهجالبلاغه میفرماید:
«عالم کسی است که قدر خود را بشناسد و در جهل انسان همین بس که قدر و اندازه خود را نشناسد.»
اتفاق مهمی که میتواند در شب قدر رخ دهد، این است که انسان قوتها، اندازهها و استعدادهای درونی و همچنین نقاط ضعف، کاستیها و خطاهای خود را شناخته و همت کند با شناخت قیمت واقعی خود و اصلاح اشتباهات، به سوی خدا برگردد.
انسان می تواند در این شب وسعت بی اندازه وجودی خود را با نازل شدن رحمت و برکت بیکران الهی دریابد.
در خطبه ۱۴۹ نهجالبلاغه آمده است:
«انسانی که قدر و اندازه خود را نشناسد، هلاک شده است.»
شبهای قدر فرصت خوبی برای تامل، تفکر و خود را یافتن و به خود پرداختن است.
شب قدر، شب خود انسان است. انسان کتابی استثنائی است که خداوند در شب قدر به او امکانی بیمانند داده که بتواند خود را پاک کند و از نو بنویسد.
شب قدر، شب نگارش خود براساس خواستهای درست، انسانی و ایمانی است.
شب قدر تلاشی اساسی برای این است که انسان دوباره خود را ساماندهی و در زندگی خود بازنگری کند تا از این طریق بستر تحول را فراهم سازد.
شب قدر شب تحول انسان است، اگر کسی آن را دریابد، خود را یافته است. این شب مبارک، شب بیداری و خالی کردن خود از بدیها و پایبندی به رحمت، محبت، انساندوستی و وارد شدن به رحمت واسعه خداوند است.
بهتر است انسان در این شب به سه امر بپردازد:
١. دانشورزی ٢.تامل ٣.تفکر
این سه عنصر، بستر دریافت حقیقت شب قدر و اصلاح خویش است.
انسان هرچه دانش و دارایی کسب کند ولی کمال و ضعف خود را نشناسد و قدر خود را نداند، به چیزی نرسیده است.

تعریف طلاق عاطفی در روانشناسی
بر اساس نظریه رابرت استرنبرگ، عشق از سه ضلع مختلف تشکیل شده است. یعنی رابطه عاشقانه مستلزم ۳ معیار مشخص می باشد:
- تعهد
- هوس جنسی
- صمیمیت و علاقه زیاد
در زمینه روابط زناشویی، مشاوران این ۳ محور را در نظر می گیرند و بر اساس آن زوجین را راهنمایی می کنند. یعنی می توانیم با قدرت بگوییم که تمام مشکلات زناشویی، ریشه در ضعف این سه محور دارد.
استرنبرگ، بر اساس حضور این سه محور در ارتباط، چندین مدل مختلف را معرفی می کند که یکی از آنها طلاق عاطفی می باشد. زمانیکه در یک روابط زناشویی تعهد و روابط جنسی وجود دارد اما نشانی از صمیمیت نیست، به این رابطه طلاق عاطفی می گویند.
عده بسیاری از افراد مفهوم طلاق عاطفی را با طلاق خاموش اشتباه می گیرند. در حالی که طلاق خاموش به رابطه ای می گویند که در آن فقط تعهد وجود دارد و هیچگونه ارتباط جنسی و صمیمیتی در آن وجود ندارد.
طلاق عاطفی به شرایطی گفته می شود که زن و شوهر دیگر هیچ علاقه و محبتی به هم ندارند، فقط در یک خانه زندگی می کنند و هر کدام از آنها به دنبال زندگی و علائق شخصی خود هستند.
شاید این تعریف مفهومی طلاق عاطفی برایتان عجیب باشد اما یک واقعیت است که در بسیاری خانواده ها دیده می شود.
مراحل طلاق عاطفی
روانشناسان معتقدند طلاق عاطفی به یکباره و بر اساس یک حادثه و رویداد میان همسران اتفاق نمی افتد. برای وقوع طلاق عاطفی پیش زمینه ها و برخوردهایی لازم است که معمولا در طول یک دوره چند ماهه و یا چند ساله میان زوجین رخ می دهد.
مشاوران خانواده بر اساس آمارهای مشابه و روندهای معمولی که در طلاق عاطفی مشاهده می کنند، مراحل طلاق عاطفی را به دسته های زیر تقسیم بندی می کنند:
- تحقیر و سرزنش: این مرحله که به عنوان ابتدایی ترین مرحله طلاق عاطفی مطرح می شود در میان تمامی زوجین مشترک است. در این مرحله همسران همدیگر را به سبب واکنش های متفاوت و نا معمول از نظر خودشان متهم جلوه می دهند و معتقدند شخص مقابل سبب بروز احساسات ناخوشایند در میانشان می شود. به همین سبب گرفتن ایراد و تحقیر و سرزنش کردن همدیگر را آغاز می کنند.
- ناراحتی: تداوم نارضایتی ها از رفتارهای همسر سبب می شود تا دلخوری و ناراحتی عمیقی میانشان شکل گیرد. همین مسئله به ایجاد فاصله های عاطفی منجر می شود و افراد را به تدریج از همدیگر دور می کند.
- خشم: زمانی که افراد متوجه بی توجهی همسرشان نسبت به علایق و انتظاراتشان می شوند، عصبانیت و خشم شدید درونشان پدید می آید. این خشم آنقدر تمامی ابعاد وجودی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد که دیگر فداکاری ها و احساسات مثبت همسرشان را نمی بینند و یا نسبت به آن ها بدبین و حساس می شوند.
- تنهایی: هنگامی که افراد در این مرحله قرار دارند تصور می کنند که در کنار فردی زندگی می کنند که هیچ اهمیتی برای احساسات و افکارشان ندارد. بنابر این تنهایی عمیقی را تجربه می کنند که آن ها را به سمت جذب دیگران شدن سوق می دهد.
- طلاق عاطفی: افرادی که تمامی مراحل ذکر شده را گذرانده باشند به راحتی با دیگران و کسانی که تعاملات رفتاری بهتری با این اشخاص دارند، ارتباطات عاطفی و احساسی برقرار می کنند و همین امر سبب بروز طلاق عاطفی و جدایی احساسی در میان همسران می شود.
روش های پیشگیری از طلاق عاطفی
- به رابطه خود متعهد باشید
داشتن افکاری مانند اینکه ممکن است خارج از ازدواجتان وضعیت بهتری داشته باشید، می تواند فشار زیادی بر رابطه شما وارد کند، حتی اگر هرگز آن افکار را بیان نکنید. در واقع، این فکر به تنهایی ممکن است باعث بی انگیزگی شما برای بهبود روابطتان شود.
پس برای پیشگیری کردن از طلاق عاطفی باید تمام تمرکزتان را روی رابطه فعلی بزارید، حتی اگر شرایط آنطوری نیست که دوست دارید باشد!
- به شریک زندگی خود احترام بگذارید
افراد ناگزیر در طول زمان تغییر می کنند. درک، قدردانی و سازگاری با این تغییرات برای هر رابطه ای حیاتی است. ابتدا از بهترین ویژگی های شریک زندگی خود فهرستی تهیه کنید تا مدام آنها را در خاطر داشته باشید.
این تمرین به شما کمک می کند تا به خاطر بیاورید که چرا از ابتدا عاشق آنها شده اید.
- به طور منظم ارتباط برقرار کنید
در عصر گوشی های هوشمند، فیلم های آنلاین و شیوه های زندگی کار در منزل، به راحتی می توان حواس خود را پرت کرد. ممکن است متوجه شوید که اغلب روزها را بدون گفتگوی واقعی با همسرتان می گذرانید.
برقراری ارتباط در مورد زندگی، علایق، رویاها، ناامیدی ها و احساسات خود راه مهمی برای تقویت صمیمیت در یک رابطه است که در نهایت منجر به پیشگیری از طلاق عاطفی می شود.همچنین بسیار مهم است که به صحبت های شریک زندگی خود نیز گوش دهید که افکار خود را بیان می کند. می توانید هر روز ۳۰ دقیقه (بدون مزاحمت یا حواس پرتی) را به صحبت کردن اختصاص دهید.
ادامه مطلب

راز موفقیت زوج های خوشبخت
راز موفقیت زوج های خوشبخت چیست؟ روابط سالم برای همه ی زوج ها یکسان به نظر نمی رسد زیرا افراد نیازهای متفاوتی دارند. نیازهای خاص شما در مورد ارتباط، رابطه جنسی، محبت، فضا، سرگرمی ها یا ارزش های مشترک و غیره ممکن است در طول زندگی تغییر کند. بنابراین، رابطه ای که شما در 20 سالگی انتظارش را دارید ممکن است هیچ شباهتی به رابطه ای که در 30 سالگی می خواهید نداشته باشد.
رابطه سالم و خوشبخت یک اصطلاح گسترده است، زیرا آنچه باعث پیشرفت یک رابطه می شود به نیازهای افراد در آن بستگی دارد. اما چند نشانه و راز های کلیدی در شکوفایی روابط سالم زوج های خوشبخت وجود دارد. یک چیزی که در روابط سالم تا حد زیادی مشترک است، سازگاری است. در ادامه دیدگاه هایی از نشانه های بارز روابط سالم در زوج های خوشبخت آورده شده است
- ارتباط راحت با یکدیگر
شرکای روابط سالم معمولاً در مورد چیز هایی که در زندگی شان می گذرد صحبت می کنند: موفقیت ها، شکست ها و همه چیز در این بین. شما باید راحت در مورد مسائلی که پیش می آید صحبت کنید. از چیز هایی که در زندگی روزمره اتفاق می افتد، مانند استرس شغلی یا دوستی، تا مسائل جدی تر، مانند علائم سلامت روان یا نگرانی های مالی. زوج های خوشبخت حتی اگر نظر دیگری داشته باشند، بدون قضاوت گوش می دهند و سپس دیدگاه خود را به اشتراک می گذارند. هم چنین مهم است که احساس کنید که همسرتان نیز نگرانی ها یا افکار خود را در حین مطرح شدن بیان می کنند.
- اعتماد کردن به یک دیگر
اعتماد کردن خود شامل صادق و راستگو بودن فرد نیز است. در رابطه ی سالم شما رازها را از یک دیگر پنهان نمی کنید. وقتی از هم جدا هستید، نگران این نباشید که همسرتان دنبال شخص دیگری برود. اما مهم ترین نکته ی اعتماد دوطرفه این است که باور کنید آن ها به شما خیانت نمی کنند یا دروغ نمی گویند. هم چنین به این معنی است که با آن ها احساس امنیت و آرامش می کنید و می دانید که آن ها از نظر جسمی یا روحی به شما آسیب نمی رسانند. شما می دانید که آن ها بهترین منافع شما را در ذهن دارند، اما هم چنین به اندازه کافی به شما احترام می گذارند که شما را تشویق به انتخاب خود کنند.
- وابستگی متقابل به یک دیگر
رابطه سالم به بهترین وجه به عنوان وابستگی متقابل توصیف می شوند. وابستگی متقابل به این معنی است که برای حمایت متقابل به یک دیگر تکیه می کنید و حضور همیشگی شریک زندگی در کنارتان در تمامی اوقات چه در شادی و غم و سایر لحظات برجسته زندگی حس می کنید.
- کنجکاوی
یکی از ویژگی های اصلی عشق سالم و طولانی مدت در زوج های خوشبخت، کنجکاوی است. این بدان معناست که شما به افکار منفی و مثبت، اهداف و زندگی روزمره آن ها علاقه مند هستید. شما می خواهید تماشا کنید که آن ها به بهترین خود تبدیل می شوند. شما به این فکر نمی کنید که آن ها قبلاً چه کسی بودند یا چه کسی فکر می کنید باید باشند. در واقع شما ذهنیت های انعطاف پذیری در مورد یکدیگر دارید.
کنجکاوی هم چنین به این معنی است که اگر جنبه های مختلف رابطه ی شما کمتر رضایت بخش باشد، مایلید تغییراتی را در ساختار رابطه خود در نظر بگیرید یا درباره آن صحبت کنید. هم چنین مستلزم واقع گرایی است. شما آن ها را همان طور که واقعا هستند می بینید و به آن شخص اهمیت می دهید، نه نسخه ایده آلی از آن ها.
- برنامه ریزی شخصی و دو نفره
اکثر زوج های خوشبخت در روابط خود، گذراندن وقت با هم را در اولویت قرار می دهند. اگر چه مقدار زمانی که با هم می گذرانید می تواند بر اساس نیاز های شخصی، کار و سایر فعالیت، ترتیب فعالیت های مهم زندگی و غیره متفاوت باشد. اما شما هم چنین نیاز به فضا و زمان شخصی را به تنهایی تشخیص می دهید. شاید این زمان را صرف استراحت انفرادی، دنبال کردن سرگرمی های جذاب، یا دیدن دوستان یا خانواده کنید.
- داشتن تفریح و سرگرمی با یک دیگر
مهم است که زمانی را برای سرگرمی و تفریح با همسر خود اختصاص دهید. اگر می توانید با هم شوخی کنید و بخندید، این نشانه ی خوبی است. گاهی اوقات چالش ها یا ناراحتی های زندگی ممکن است بر یکی یا هر دوی شما تأثیر بگذارد. این مورد می تواند به طور موقت نوع رابطه شما را تغییر دهد و اگر در برقراری ارتباط مشکل دارید به شما کمک کند.
- صمیمیت فیزیکی و جنسی
صمیمیت اغلب به رابطه ی جنسی اشاره دارد، اما نه همیشه. همه از رابطه جنسی لذت نمی برند یا نمی خواهند مدام رابطه داشته باشند. رابطه ی شما بدون آن هنوز هم میتواند سالم باشد، تا زمانی که هر دوی شما در مورد برآورده شدن نیاز هایتان در یک جهت باشید. اگر هیچ یک از شما علاقه ای به رابطه جنسی ندارید، صمیمیت فیزیکی ممکن است شامل بوسیدن، در آغوش گرفتن، نوازش کردن و کنار یک دیگر خوابیدن باشد.
- کار گروهی با یک دیگر
یک رابطه ی سالم بین زوج های خوشبخت را می توان یک تیم در نظر گرفت. شما با هم کار می کنید و از یک دیگر حمایت می کنید. حتی زمانی که شاید کار شما دیده نشود یا اهدافی دارید که دقیقاً یکسان نیستند. به طور خلاصه، شما پشت یک دیگر هستید. شما میدانید که میتوانید در مواقع سختی به آن ها مراجعه کنید. هم چنین شما همیشه آماده ی ارائه پشتیبانی در مواقعی هستید که آن ها به شما نیاز دارند.
ادامه مطلب

شیوه انتقاد از همسر
انتقاد از همسر در زندگی مشترک اگر با اصول درست آن صورت نگیرد می تواند زندگی را به مخاطره بیاندازد با یاد گیری شیوه درست انتقاد کردن از همسر زندگی خود را بهبود ببخشید.
یکی از مهمترین مهارت هایی که باید هر فرد متاهل در زندگی مشترک بداند، روش صحیح انتقاد از همسر است. در همه زندگی های زناشویی و در همه جوامع بشری موقعیت هایی ایجاد می شود که مردان و زنان از عملکرد همسر خود راضی نمی باشند و نسبت به یکدیگر انتقاد می کنند.
اما چگونه باید از همسر انتقاد کرد که هم تاثیر لازم را داشته باشد و هم اینکه به تعادل روانی زندگی مشترک آسیبی وارد نکند؟ در این مطلب با اصول درست انتقاد از همسر در زندگی مشترک آشنا می شوید.
- انتقاد در زمان و مکان مناسب
اگر می خواهید که همسرتان را مورد اتقاد قرار دهید در زمان و مکان مناسبی با او صحبت کنید. به طور مثال زمانی که همسرتان به هردلیلی عصبانی است، نباید از او انتقاد کنید، باید صبر کنید تا آرام شود و آن گاه نقد خود را بگوئید تا موثر واقع شود. علاوه براین نباید از همسرتان در حضور دیگران انتقاد کنید زیرا نه تنها موثر نیست بلکه می تواند منجر به ناراحتی و عصبانیت او شود.
- گفتن عیوب یکدیگر
فردی که عیوب همسرش را تذکر می دهد بسیار محبوب است زیرا گفتن معایب یکی از راههای ابراز نیت خالص است، از سوی دیگر فردی که به هردلیلی از ابراز عیوب همسر خود خودداری می کند ناخودآگاه در مسیر دشمنی با همسر خود گام برمی دارد.
- انتخاب واژگان مناسب
هنگام انتقاد از واژگان مناسبی استفاده کنید که حالت تهاجمی نداشته باشد. انتقاد شما باید در مورد رفتار همسرتان باشد و نباید شخصیت او را زیر سوال ببرید. به طور مثال اگر همسرتتان منظم نیست به ان نگوئید که چقدر شلخته هستی، به جای بگوئید که وقتی به خانه میایی لباس های خود را روی تخت یا مبل نزار و اونها رو در کمد آویزان کن و یا بریز تو ماشین لباسشوئی.
بسیاری از زوج ها از کاربرد دقیق کلمات "همیشه" و "هرگز"اطلاع کافی ندارند. این کلمات یکی از موانع بزرگ برای برقراری ارتباط سالم میان زوج ها است. نباید یک رفتار اشتباه را به تمام رفتار و شخصیت او تعمیم دهید زیرا آسیب زیادی بخ سلامت خانواده وارد می کنید.
- عدم سر زنش یکدیگر
برخی افراد برای مقصر نشان دادن همدیگر، تلاش می کنند، در حالی که هیچ کس کامل نیست و تمایلی به سرزنش شدن ندارد. هنگامی که همسرتان شما را سرزنش می کند در صورت تداوم این رفتار به مرور در لاک دفاعی فرو رفته و دیگر توانایی برقراری ارتباط سالم را نخواهید داشت. تهدید و اهانت به رایطه زوج ها آسیب زیادی وارد می کند و حتی بیان آنها در قالب شوخی منجر به واکنش های خشمگین طرف مقابل می شود.
- صداقت داشتن
یکی از اصول مهم انتقاد، صداقت و روراستی است. اگر زن و شوهر از علاقه همدیگر اطمینان داشته باشند و پایبندی هر یک به زندگی مشترک برای هم ثابت شده باشد، برای حفظ و تحکیم زندگی از هیچ تلاشی فرو گذاری نمی کنند. بنابراین پذیرای انتقاد در هر زمینه ای اعم از رفتاری، اخلاقی، جنسی و غیره هستند. این نوع انتقاد بیشتر به معنای تلاش برای تفاهم و رضایت مندی بیشتر تعبیر می شود. البته زن و شوهر نباید از انتقاد خود منظوری به غیر از بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی داشته باشند.
- انتقاد واضح نه مبهم
تا حد امکان از انتقادهای کلی و مبهم خودداری کنید. گفتن جملاتی مانند "احساس می کنم روابط ما کسالت بار شده است"، "من ناراضی ام" یا "شدیدا دلخورم"، بسیار مبهم و کلی است و همسرتان نمی تواند منظور اصلی شما را دریافت کند. این مدل انتقاد اصلا مناسب نیست، بنابراین باید مسائل به صورت بسیار ریز و جزئی بیان شود تا فرد با فهمیدن موضوع اصلی، درصدد تغییر و اصلاح آن تلاش کند. به طور مثال به جای گفتن " من ناراحت و دلخورم" بگوئید:" من به خاطر این که زحمات من را نادیده مگرفته و تشکر نمی کنی، ناراحت می شوم".
ادامه مطلب

با همسری که نمیخواهد تغییر کند، چه کنیم؟
آیا همسرتان از اینکه حال خوبی ندارد شکایت میکند اما نزد پزشک نمیرود؟ آیا همسرتان برای گذراندن یکشب عاشقانه یا تفریح با شما برنامهریزی میکند و سپس زیرش میزند و یا با خستگی بیشازحد یا داشتن حال بد آن را خراب میکند؟ آیا شریک زندگی شما قولهایی میدهد که عملی نمیشوند؟ آیا همسرتان بااینکه تصدیق میکند که در روابط شما مشکلاتی وجود دارد اما درعینحال از تلاش برای تغییر رفتار یا مراجعه به مشاور ازدواج با شما خودداری میکند؟
اگر پاسخ شما به همه یا بیشتر این سؤالات "بله" است، به نظر میرسد با همسر یا شریکی زندگی خود مشکلدارید و آن این است که او از تغییر خودداری میکند یا انگیزهای برای تغییر ندارد.
مسائل مربوط به ازدواج
سرخوردگی از اینکه همسرتان نیتهای خوبی ندارد یا چیزی میگوید و کاری دیگری انجام میدهد یا نقض قولها و وعدههای مداوم آرامآرام ازدواج شمارا از صمیمیت عاطفی و جسمی تهی میکند. اگر همسرتان راضی نمیشود با شما نزد مشاور ازدواج برود که دیگر بدتر. این غُوزِ بالا غُوز است و ناامیدی را بیشتر میکند.
نمونه رفتارهایی که باعث اصطکاک میشود
اما در مواجهه با همسری که مشکلی جدی یا رفتاری آزاردهنده دارد، واقعاً چهکاری میتوانید انجام دهید؟ در اینجا چند نمونه از رفتارهای همسری آورده شده است که ممکن است باعث اصطکاک اساسی در روابط زناشویی شما شود:
• برای بچهها یا شما وقت نمیگذارد
• از شما سوءاستفاده احساسی یا جسمی میکند
• غالباً بیوفایی میکند
• اهل قمار است
• مشروبات الکلی مصرف میکند و اغلب مست است
- مواد مخدر مصرف میکند
• برخوردهای بسیار منفی با شما و اطرافیانتان دارد
• قادر به نگهداشتن کارش نیست و مرتب شغل عوض میکند
• ولخرج است
چند راهنما برای همسران ناراضی
اگر همسرتان تغییر نکند یا برای بهبود وضعیت خود در رابطه زناشویی تلاشی به خرج ندهد، ممکن است ازدواج شما در مسیر طلاق باشد. اگرچه کنار آمدن با این نوع شرایط کار آسانی نیست، اما در مورد چگونگی کنار آمدن با رابطه زناشویی دشواری که در آن تنها یک طرف خواهان تغییر است.
وقتی همسرتان دلیلی برای تغییر نبیند هیچ راه حل سادهای وجود ندارد. با برخی از این شرایط میتوان کنار آمد و برای برخی دیگر باید توافقی انجام داد یا بهاصطلاح معامله کرد. فقط شما میدانید که با هر وضعیتی چطور کنار بیایید که حس خودتان هم خوب باشد. در این قسمت چند راهنمایی ارائه میشود.
- شما نمیتوانید همسرتان را تغییر دهید
پذیرش این نکته مهم است که شما نمیتوانید همسرتان را تغییر دهید. شما فقط میتوانید خود و واکنشهای خود را تغییر دهید. تغییر رفتار شما باعث میشود همسرتان هم بخواهد یا وادار شود تغییراتی ایجاد کند.
سعی کنید به موقعیتهای دشوار پاسخهای متفاوتی بدهید. اگر بارها و بارها راجع به یک موضوع همین بحث را داشتهاید، بگویید که دوباره موضوع (این بحث تکراری) را تکرار نخواهید کرد و از اتاق خارج شوید. اگر قبلاً احساستان را راجع به موضوع ابراز نکردهاید، اکنون احساستان را به همسرتان بگویید. در فضای سوءاستفاده و فحاشی باقی نمانید و جان خود و فرزندان خود را به خطر نیندازید.
- خودت را بشناس
خودتان را بشناسید. یعنی به نگرشها، رفتارها، انتظارات، امیدها، رؤیاها، خاطرات، نگرانیها، عوامل ایجادکننده رفتار، ترس و ... در روابط روزانه زناشوییتان نگاه کنید، از خود بپرسید که اگر شرایط بهتر نشود فکر میکنید تا چه مدت میتوانید با این شرایط را بسازید و در ازدواج خود بمانید.
برای جلوگیری از احساس افسردگی یا درماندگی، درک نقش خود در درگیریهای زندگی زناشویی و روشن کردن برنامههای آینده خود، فردی را برای مشاوره در نظر بگیرید.
تصمیم بگیرید که با کدام یک از رفتارهای منفی همسرتان میتوانید زندگی کنید و روی کدام یک باید توفق و معامله کنید. تصمیم بگیرید که آیا میتوانید با شرایط تحریککننده و آسیبزای ازدواج خودسازگار شوید یا خیر.
ادامه مطلب

ناامنی چیست و توصیه های کاربردی برای غلبه بر آن
ناامنی احساسی نسبتاً رایج است که می تواند منبع بسیاری از ناراحتی شود و از رشد شخصی ما جلوگیری کند.همه ما در لحظاتی از زندگی ترس و ناامنی را تجربه می کنیم. خصوصا در شرایطی که وضعیت اقتصادی نابسامان و چشم انداز آینده مبهم است. اما اگر حس ناامنی و ترس و نگرانی اوقات روزانه ما را پر کنند، کج خلق و عبوس می شویم، کارایی و کارآمدیمان کاهش می یابد و زمانی می رسد که همه چیز را از دریچه ناامنی می بینیم. در این صورت در آستانه اختلالات روانی ایستاده ایم و زندگی را بر خود و اطرافیانمان سخت و تلخ می کنیم.
ناامنی می تواند ریشه های مختلفی داشته باشد. با این حال، یکی از دلایل اساسی آن عدم اعتماد به نفس است. همه ما گاهی در موقعیت های خاص احساس ناامنی کرده ایم. وقتی چنین احساسی دارید، می ترسید شکست بخورید، مورد تایید قرار نگیرید یا طرد شوید، یا نتوانید چنانکه دلتان می خواهد، خودتان را نشان دهید.
ناامنی روانی یکی از تکرارشونده ترین ابعاد ناامنی در جوامع معاصر است. در واقع، گاهی ناامنی پشت حالت هایی مانند احساس طرد شدن، تنهایی، اضطراب اجتماعی و حتی اعتماد به نفس پایین پنهان شده و موجب می شود که نتوانیم آن را به روشنی تشخیص دهیم. عواملی موثر در ایجاد ناامنی طیف وسیعی از عوامل را، از آسیب های دوران کودکی تا مدیریت ضعیف مهارت های اجتماعی، در بر می گیرد.
با این وجود، همیشه امکان غلبه بر ناامنی وجود دارد. و با غلبه بر آن شما می توانید به عنوان فردی با اعتماد به نفس، شایسته تر و ارزشمند تر ظاهر شوید.
"دانیل گلمن" می گوید یکی از راههای تقویت اراده و تمرکز، مدیریت کردن عوامل حواسپرتی است به جای اینکه اجازه دهیم آنها ما را مدیریت کنند.
- ناامنی چیست؟
برخلاف احساس امنیت، ناامنی وضع یا حالتی است که درآن آسایش خاطر و امنیت شخصی، دستخوش تهدید است. ناامنی، احساس بییار و یاوری، بیچارگی، عدم محافظت و ناشایستگی در مقابل اضطرابهای گوناگون است، که شخص به علت عدم توانایی در تصمیمگیری و شک و تردید از لحاظ هدفها، ایدهآلها، استعدادهای شخصی، و روابط با افراد دیگر با آن مواجه میگردد.
اگر فکر می کنید که در روابط اجتماعی خود فاقد انگیزه یا تعادل هستید، در آموزش و تقویت اعتماد به نفس خود تردید نکنید. نواحی و موارد ناامنیهای خود را کم کنید و خود را با هر موقعیتی که در آن قرار میگیرید، سازگار کنید.
ناامنی شخصی: علل و ویژگی ها
شخصیت ما را تمام چیزهایی شکل می دهند که در زندگی ما اتفاق می افتند؛ درست است که ژنتیک، وراثت و زیستشناسی افراد را مستعد نشان دادن شخصیتی کم و بیش مطمئن و قاطع یا کم و بیش برونگرا میکند، اما هر فرد همچنین تحت تأثیر رویدادهایی است که در گذشته رخ داده است.
- مطالعه ای که در مجله بین المللی اپیدمیولوژی منتشر شد و توسط "دیمیتروس بالوس" و "دنی دورلینگ" از دانشگاه شفیلد (بریتانیا) انجام شد، توضیح داد که 40 درصد از «ضریب شادی» ما بر اساس رویدادهای اخیر زندگی است. بنابراین، اگر شکست، طردشدگی یا ناامیدی عمیق را تجربه کنید، معمولاً دچار احساس ناامنی می شوید.
- علاوه بر این، عواملی مانند اضطراب اجتماعی و نگرانی مداوم از ارزیابی شدن توسط دیگران نیز باعث ایجاد احساس ناامنی در شما می شود. این نوع اضطراب اغلب به واسطه وقایع زندگی ایجاد می شود. بنابراین، تربیت و آموزش مقتدرانه، انتقادی و حتی توهین آمیز، چهره ای ناامن را در فرد شکل می دهد.
- نوع دیگری از ناامنی ناشی از کمال گرایی است. در واقع، اگر خودتان را سرزنش کنید که به اندازه کافی خوب نیستید، دارای ناامنی شخصی عمیقی هستید. ناامنی ناشی از کمال گرایی می تواند باعث شود که شما از برخی اختلالات روانی رنج ببرید.
ناامنی چگونه خود را نشان می دهد؟
افراد ناامن تعدادی از علائم مشخص را نشان می دهند. به عنوان قاعدهای کلی، افرادی که احساس ناامنی دارند، همواره برای رفتار، گفتار و نظرات خود به دنبال تایید دیگران هستند. آنها تمایل دارند با به دست آوردن تایید دیگران به نوعی احساس امنیت دست یابند. برخی از این علائم به شرح زیر است:
- حالت تدافعی دارند و انتقاد را نمی پذیرند. افراد ناامن هر انتقادی را نسبت به خودشان حملهای علیه شخصیتشان تلقی می کنند و به آن واکنش تدافعی نشان می دهند. در نتیجه، گفتگوی سازنده، صریح و انتقادی با فرد ناامن بسیار دشوار است.
- افراد ناامن که نمی دانند چگونه ناامنی خود را مدیریت کنند، اغلب توانایی عجیبی در تسری حس ناامنی به دیگران دارند. آنها باعث می شوند دیگران نیز احساس ناامنی کنند و توانایی های خودشان را زیر سوال ببرند.
- فردی که دچار ناامنی روانی یا عاطفی است مدام در حال حرف زدن است. در واقع آنها نمی توانند سکوت را تحمل کنند و مایلند که هر لحظه را با صحبت های غیرضروری و تکراری پر کنند چرا که نمی توانند با افکار منفی خود تنها بمانند. آنها اغلب مدام از خود حرف می زنند تا نظر مثبت دیگران را نسبت به خود جلب کنند.
- عجیب است که این افراد تمایل زیادی به شوخی دارند. در واقع، آنها به دنبال خنداندن دیگران هستند. در عین حال، تمایل دارند که نسبت به دیگران بیش از حد بی احساس باشند و در تلاش برای جلب توجه، هم آنها و هم خودشان را مسخره می کنند.
ادامه مطلب

فلسفه رنج و فرصتهای نهفته در آن
دلیلی موجه برای "وجود" و "بودن" دارد که به خاطر و با باوری معنوی و برای "شدن" به آن نزدیک شویم. در این حالت، رنج، به خودی خود مایه تسلی است، چرا که شما برای به دست آوردن چیزی بالاتر رنج میبرید.
همه ما با مفهوم رنج آشنائیم و به تناسب آن را تجربه کرده ایم؛ با این همه برای بسیاری از افراد، پذیرش و تحمل رنج و معنا داشتن یا بی معنا بودن رنج کشیدن، محل تردید و پرسش است.
در غرب، (و در ایران به واسطه ترجمه کتابهای روانشناسی تجاری و شبه علمی) این ایده ایجاد شده است که در هر شرایطی، باید از رنج کشیدن پرهیز کرد و به اصطلاح "رنج نیازمند راهبردهای اجتنابی است".
با این حال، هیچ کس نمی تواند تا ابد از تجربه هایی از این نوع اجتناب و دوری کند، مهم نیست که چقدر سعی کنید از رنج پرهیز کنید یا آن را انکار کنید. نتیجه چنین نگرش انکارگرایانه ای در مواجهه با واقعیتها، جز رنج مضاعف چیزی به همراه ندارد.
در مقابل چنین ایده هایی که بر پرهیز و دوری از رنج تاکید دارند، متفکرانی مانند "ماکس شلر" و "ویکتور فرانکل" سعی کردند از آن فراتر بروند. آنها پیشنهاد کردند که اگرچه رنج خوشایند نیست، اما تجربه ای است که اگر از منظری واقعی به آن نگاه شود می تواند هم دست یافتنی و هم معنادار باشد.
این همان چیزی است که در نظریه معنای رنج شلر مطرح میشود و در این مطلب به آن خواهیم پرداخت.
- نظریه شلر در مورد معنای رنج
نظریه شلر در باره معنای رنج، این ایده را مطرح می کند که تجربه درد و رنج باید هدفی داشته باشد. به عبارت دیگر، رنج و درد به دلیلی اتفاق می افتد و از نظر اخلاقی، هر فردی وظیفه دارد که دلیل رنج خود را بیابد.
شلر توصیه می کند که هنگام مواجهه با رنج، دو چالش را بپذیریم. اولین مورد، کشف معنای عمیق رنج است و دومی، جمع و جور کردن خود، سکوت، تأمل، تفکر و مراقبه در مورد رنجی که متحمل می شویم. از نظر او، این همان چیزی است که منجر به تسلط بر روح و طبعا مدیریت رنج می شود. در واقع، فرد با کشف معنای رنج خود و تامل کردن در آن "آرام، قوی، آزاد و آماده برای عمل" است.
این فیلسوف آلمانی رنج را یکی از ویژگی هایی می داند که ما را از سایر حیوانات متمایز می کند. به این معنی که حیوانات بر اساس اهداف صرفاً بیولوژیکی عمل می کنند؛ اما انسان دارای حس کمال است و بر اساس معنویت خود عمل می کند.
نظریه شلر در مورد معنای رنج رویکردی منطبق با بینش مذهبی نیز هست. در آموزه های مذهبی، رنج به عنوان راهی برای رستگاری در نظر گرفته می شود که از طریق فداکاری به دست می آید. بنابراین، حتی در بدترین لحظات، رنج مفهومی مثبت خواهد داشت، زیرا بخشی از روند مثبت تکامل است.
- نگاه مثبت به رنج
شلر درباره معنای رنج می گوید که رنج بسته به سطح و عمقی که در آن احساس می شود، تعابیر متفاوتی دارد.
این فیلسوف سه سطح ممکن را برای احساس درد و رنج تعیین می کند:
- بیولوژیکی (مثل درد ناشی از بیماری و جراحت جسم)،
- روانی (مثل رنج ناشی از حسادت یا تحقیر)
- و معنوی (مثل رنج ناشی از فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی).
ادامه مطلب

راهکارهای ایجاد شکاف در افکار منفی
آیا منفی باف هستید و از افکار منفی خودتان خسته شدهاید؟ از شدت خود منفی نگری دچار افسردگی شدهاید؟ برای مبارزه با افکار منفی چه راهکاری وجود دارد؟ چگونه ذهن خود را از افکار منفی خالی کنیم؟ چطور برای رهایی از افکار منفی، افکار و احساسات را باید کنترل کرد؟ برای جلوگیری و رهایی از افکار منفی تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
افکار و احساسات منفی
زندگی از بدو تولد پراز اتفاقات ناخواسته آزاردهنده است. حوادث غیرقابل پیشبینی، شرایط حاد و غیره. اما بعضی چیزها هم درکنترل ماست، وآن افکارِ ماست واینکه چطور از خودمان باید مراقبت کنیم. برای گذشتن از موانع، اولین کارنساختن موانع جدید است. اولین کاری که بدون هیچ هزینهای میتوانید برای خودتان انجام دهید این است که به خودتان زمان دهید
افکار و احساسات منفی میتوانند باعث آسیبهایی شوند که حتی قابل دیدن نیستند، پس این افکار را باید کنترل کنید. مسلماً حرف زدن سادهتر از عمل کردن است اما ما برای شما چند پیشنهاد داریم که به کمک آنها بتوانید خود منفی بافی نکنید.
مشکلات ناشی از افکار منفی
این موضوع میتواند مشکلات بسیاری را برای فرد بوجود آورده و زمینه بروز مشکلات روحی و روانی دیگر مانند استرس، اضطراب، وسواس، افسردگی و دهها مورد دیگر شود. عمده مشکلات ناشی از افکار منفی بشرح زیر است:
- عدم وجود آرامش در زندگی؛
- گرایش فرد به انزوا و در نتیجه افسردگی؛
- بوجود آمدن حس ترس و نگرانی مزمن؛
- عدم امکان رویارویی با حقیقت های زندگی؛
- کاهش اعتماد به نفس و افزایش احتمال شکست؛
و دهها مورد دیگر؛
خطرات منفی بافی
سخن گفتن منفی با خود میتواند در بعضی از شیوهها واقعاً مخرب باشد و حتی زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد، مطالعه نشان میدهد که منفی بافی ارتباط زیادی با استرس و عزت نفس دارد. استرس را به شدت افزایش و عزت نفس را به شدت کاهش میدهد. این امر میتواند منجر به کاهش انگیزه و همچنین احساس بلاتکلیفی شود. حتی گاهی با افسردگی هم همراه است، بنابراین قطعاً باید حل شود.
میخواهیم درباره نتایج روانشناسی روی موضوع منفی بافی صحبت کنیم. منفی بافی یک نوع محدودیت فکری است که شما مدام به خودتان میگویید که من نمی توانم کاری را انجام بدهم و مدام تکرار میکنید تا جزو باورهایتان میشود. این را باور کنید و ایمان بیاورید که خوب بودن بهتر از عالی بودن نیست. پس عالی باشید و رسیدن به کمال هیچگاه غیرقابل دستیابی نیست.
راهکارهای جلوگیری از خود منفی بافی
راههای متفاوتی برای مواجهه با افکار منفی وجود دارد، میتوان آنها را پذیرفت، نادیده گرفت یا به شکلی منطقی با آنها روبهرو شد. افکار منفی کیفیت زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند، اعتماد به نفس و عزت نفس ما را مخدوش میکنند و به زبان خودمانی روزگارمان را سیاه میکنند.
افکار منفی بخش قابل توجهی از تفکر شخص را درگیر خود کرده و در صورت دامن زدن به این تفکرات که به نام نشخوار فکری در مباحث تخصصی روانشناسی مطرح میشود میتواند زمینه ساز بیماریهایی همچون افسردگی مزمن شود.
1. نفس کشیدن
یکی از بزرگترین دلایلی که باعث خود سرکوبی میشود بیش از حد فکرکردن به یک مسئله است. شکست خوردن وترس فلج کننده بدنبال آن میآیند. پس در این مواقع بهترین کار مکث کردن و کشیدن یک نفس عمیق است. با این کار ضربان قلب شما کم شده و نگاه شما خوشبینانهترمیشود. اگرتوسط افکار منفی محاصره شدهاید و احساس خشم و اضطراب میکنید، توقف کنید و نفس بکشید.
2. آگاهانه برخورد کردن
وقتی متوجه شدید که افکارمنفی دست به کار شدهاند، آنهارا تأیید کنید. قرار نیست این افکارنادیده گرفته شوند. پس قبل از مقابله، آنها را تأییدکنید. اعتراف به شکست یا ترس یا شک به خودتان، آسان نیست، اما با آگاهانه برخورد کردن میتوانید مانع عمیقتر شدن و معنی دار شدن آنها شوید.
3. علت منفی بافی را ریشهیابی کنید
ریشههای افکار منفی کجاست؟ ترس؟ شک کردن به خودتان؟ آیا اخیراً به دلیل عدم موفقیت، اعتماد به نفس خود را از دست دادهاید؟ آیا افسرده شدهاید؟ اگر دچار افکار منفی میشوید، چرا آنها را در ذهن خود مخفی میکنید؟ به افکار منفی اجازه دهید تا بیرون بیایند تا بتوانید علت را ریشه یابی کنید و با آنها مقابله کنید.
افکار منفی در بیشتر مواقع فقط در ذهن شما شکل میگیرد. اگر شکست خوردهاید، به خودتان بگویید هر کسی شکست میخورد و دوباره شروع کنید. فقط با تمرکز بر علتها و ریشههای افکار منفی میتوانید بر آنها غلبه کنید.
ادامه مطلب

راهکارهای کنترل و مدیریت خشم
خشم را یک احساس ثانویه میدانند، زیرا ما برای حفاظت از خودمان در برابر احساساتِ آسیبپذیر دیگر یا پنهان کردن آنها، به خشم متوسل میشویم. میپرسید احساس اولیه چیست؟ احساس اولیه، همان احساسی است که درست قبل از خشمگین شدن داریم. ما همیشه قبل از خشمگین شدن، ابتدا حس دیگری غیر از خشم را تجربه میکنیم. شاید قبل از خشم احساس ترس کنیم، احساس اینکه به ما حمله، توهین یا ظلم شده است. بنابراین با «خشم» قدرتنمایی میکنیم تا احساسات اولیهمان را پنهان کنیم. اما تا کی میتوانیم از خشم استفادهی ابزاری کنیم؟ تا زمانی که روابط شخصی و حرفهایمان و سلامت جسمی و روحیمان، قربانیِ اثرات مخرب خشم نشده است، باید مدیریت خشم را یاد بگیریم.
کنترل خشم:
کنترل خشم، مهارتی است که همه ما باید آنرا داشته باشیم. چراکه عصبی شدن اتفاقی است که امکان دارد در هر موقعیتی رخ دهد. به عنوان مثال ممکن است برایتان اتفاق افتاده باشد که دوست شما حرفی زده و از وی ناراحت شده اید و حتی به روی خودتون هم نیاورده اید، ولی او بارها رفتارش را ادامه داده و صبر شما لبریز شده و در پایان عصبانی شده اید و با وی پرخاش نموده اید. ولی بعد از آن سریعاً پیشمان شدید و می خواستید که آن موقع عصبی نشوید.
کنترل خشم برای کمک به اجتناب از درگیری و انجام کاری که پشیمانی به بار بیاورد اهمیت زيادي دارد. پیش از این که حس خشم شدت بگیرد میتوانید از روش های خاصی برای کنترل آن استفاده کنید.
- روش های کنترل خشم
۱. بشمارید
تا ۱۰ بشمارید. اگر بهشدت عصبانی هستید، شمارش را از ۱۰۰ شروع کنید. در این مدت، نرخ ضربان قلب آهسته شده و خشمتان به احتمال زیاد فروکش خواهد کرد.
۲. نفس عمیق بکشید
هنگام عصبانیت، نفستان به شماره میافتد و هر چه خشمتان بیشتر شود، سرعت نفس کشیدنتان هم بیشتر میشود. این وضعیت را با تنفس آهسته و عمیق کنترل کنید. برای تنفس عمیق، هوا را از بینی وارد بدن کنید و و از دهان بیرون بفرستید. این دم و بازدم را بهآرامی و در مدت چند ثانیه انجام دهید.
۳. قدم بزنید
ورزش میتواند اعصاب را آرام کند و از خشم بکاهد. بنابراین هر زمان که عصبانی شدید، به پیاده روی بروید یا دوچرخه سواری کنید یا چند ضربه به توپ بزنید. این تخلیه انرژی، برای ذهن و بدنتان مفید است.
۴. ماهیچههایتان را در حالت آرامش قرار دهید
در آرامسازی عضلانی باید ماهیچههای مختلف بدنتان را ابتدا کمی سفت و سپس آزاد کنید. هنگام سفت و آزاد کردن عضلات، نفس عمیق و آهسته هم بکشید.
۵. نوعی «مانترا» با خود تکرار کنید
در برخی از آیینها مانند هندو و زرتشت، به مجموعهای از کلمات و آواهایی که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار میشوند، مانترا میگویند. از مانترا در مدیتیشن استفاده میشود.
بنابراین برای خود کلمه یا عبارتی در نظر بگیرید که تکرار آن در مواقع عصبانیت شما را آرام و افکارتان را متمرکز کند. هر وقت ناراحت هستید، آن کلمه یا عبارت را بارها تکرار کنید. عبارتهای «آرام باش»، «سخت نگیر» و «حالت خوب میشه»، نمونههای خوبی از این مانتراها هستند.
۶. حرکات کششی انجام دهید
حرکات کششی گردن و شانه، مثالهای خوبی از حرکات ملایم یوگا هستند که به شما در کنترل بدن و مهار احساساتتان کمک میکند. هیچ نوع ابزار خاصی برای انجام دادن این حرکات کششی نیاز ندارید.
۷. حواس خود را پرت کنید
هنگام عصبانیت بهسرعت وارد اتاقی آرام شوید، چشمهایتان را ببندید و خود را در محیطی خوشمنظره و آرامشبخش تصور کنید. در همین حال، روی جزئیات متمرکز شوید. مثلا آبی که در این منظره روان است، چه رنگی است؟ کوهها چقدر بلند هستند؟ صدای پرندگان شبیه چیست؟ این تمرین به شما کمک میکند که هنگام عصبانیت، خودتان را آرام کنید.
۸. موسیقی بشنوید
اجازه دهید موسیقی، احساسات خشم را از شما دور کند. هدفون گذاشته و به موسیقی مورد علاقهتان گوش کنید تا عصبانیتتان برطرف شود. البته به موسیقیهای پرسروصدا یا هوی متال (Heavy Metal) گوش ندهید.
۹. سکوت کنید
وقتی از عصبانیت حرارت بدنتان بالا میرود، ممکن است وسوسه شوید و اجازه دهید حرفهایی پر از خشم بزنید. این حرفها معمولا بیشتر از اینکه تأثیرگذار باشند، صدمه میزنند. در اینگونه مواقع مانند زمانی که کودک بودید، وانمود کنید لبهایتان با چسب به هم چسبیدهاند و نمیتوانید حرف بزنید.
۱۰. به خودتان فرصت دهید
به خودتان کمی فرصت دهید. دور از دیگران بنشینید. در این لحظه که ساکت هستید، میتوانید اتفاقها را بررسی کنید و در همان حال احساساتتان به حالت خنثی بازگردد. حتی ممکن است این لحظات کوتاهی که دور از دیگران هستید، برایتان آنقدر مفید باشد که تصمیم بگیرید، هر روز چنین فرصتی برای خود فراهم کنید.
ادامه مطلب

مراقبه،فواید و مراحل آن
- تعریف مراقبه
آیا مراقبه گریختن از قیل و قال دنیا و داشتن ذهنی ساکت و آرام است ؟
برای رسیدن به این سکوت ذهن ، شما روش و مدلی را تمرین میکنید ، تا آگاهی کسب کنید و افکارتان را تحت کنترل در آورید ؛ چهار زانو می نشینید و پاها را در همچفت می کنید و مانترایی (ذکر) را تکرار می نمایید .
با همه اینها، تعریف مراقبه اصولی چیست ؟
آیا مراقبه کوششی آگاهانه است ؟
بله، به گونه ای آگاهانه به مراقبه می پردازید و تمرین می کنید تا چیزی بدست آورید ؛ تا ذهنی ساکت و مغزی آرام بدست آورید و به حالتی برسید که مغز تحریک شود.
در ابتدای راه باید چنین کنید تا راه و روشی که با آن ارتباط بیشتری برقرار می کنید را پیدا کرده و به مرور زمان ذهن را آرام کنید.
این عملی عمدی است که برای رسیدن به نتیجه صورت می گیرد ؛و شما تا رسیدن به معنای واقعی مراقبه نیاز به این عمل عمدی و آگاهانه دارید.
قیل و قال و سکوت همپای هم هستند. شما باید بتوانید فقط نظاره گر قیل و قال ها باشید و درگیر آن نشوید.
قیل و قال یعنی دنیا ، یعنی ضربان قلب ما ، جهان از قیل و قال لبریز است ، تمامی افلاک ، میلیون ها ستاره، تمامی آسمان از قیل و قال پر است .
ما از این قیل و قال چیزی غیر قابل تحمل ساخته ایم ؛ اما این گونه نیست.
وقتی به قیل و قال گوش می کنیم ، همان گوش دادن یعنی سکوت ، سکوت و قیل و قال تفکیک ناپذیرند .
پس مراقبه چیزی ساختگی نیست .
- در تعریف مراقبه سه اصل مهم را فراموش نکنید
اول، در هنگام مراقبه از هر گونه تمرکز ذهني برای رسیدن به هدفی بپرهیزید و آرامش داشته باشید.
دوم، این که هر چه در درون تان اتفاق مي افتد را بدون هیچ دخالتي فقط نگاه کنید.
سوم، آن که هیچ گونه قضاوتي درباره آن چه در درون شما اتفاق مي افتد، انجام ندهید.
جدای از این اصل فراموش نکنید که افرادي حقيقتا طعم مراقبه را چشیده اند که ، بیش از حد آن را جدی نگرفته و اصولا زندگی برایشان يک سرگرمی است.
هرگز عجله نکنید و در هر صورت نتيجه مراقبه را به خدا بسپارید. هیچ تلاشی در زندگي به هدر نميرود، به ویژه قدم هايی که برای رسیدن به حقيقت برداشته مي شود. مراقبه در واقع حالتی است که در آن علاقه مندی به نتیجه از میان رفته است.
در مراقبه شما متوجه می شوید که نه شاد هستید و نه غمگین، بلكه يك مشاهده کننده هستید که شادی ها و غم ها را مي بينيد. در این صورت ذهن شما به آهستگی شروع به ساکت شدن میکند و شما وقتي خود را در حال مشاهده آرام شدن ذهن تان ببینید، در واقع خود واقعی خود را دیده اید، رسیدن به چنین حالتی هدف اصلی تمام مراقبه هاست.
سفر درون، سفر بسیار جالب و زيبايی است که از هر مرحله آن لذت خواهید برد.
وقتی در این سفر مثلا گل سرخی را مشاهده مي کنيد، خود گل سرخ را فراموش کنید و فقط به خود که مشغول تماشای گل سرخ هستید توجه داشته باشید، تا حدي که به آن لحظه زیبا برسید که وجود شما از گل جدا نیست و شما و گل در واقع يكی هستيد.
عشق ورزیدن ، گوش فرا دادن به موسيقی، تماشای غروب خورشید، همه و همه پديده هايی هستند که ميتوانيد با آنها تجربه يکی شدن را داشته باشید
- مراقبه و فواید آن
مراقبه به معنای تمرکز ذهن در بدن است؛ به طوری که با استفاده از این روش، تمرکز فرد به درون وی کشیده میشود و اجزای بدن خود را در حالت آرامش قرار میدهد. این روش به عنوان یک شیوه بسیار عالی برای تقویت قوای تمرکز و تجسم و همچنین درمان بیماریهای مختلف شناخته شده است. مزایای فوقالعاده این روش باعث شده تا محبوبیت زیادی در سرتاسر جهان پیدا کند.
برخی از مهمترین مزایای آن عبارتند از:
- درمان بیماریهایی همچون آسم، سندروم روده تحریک پذیر، آرتریت روماتوئید و…
- کاهش فشار خون
- رفع استرس
- درمان اضطراب مزمن
- افزایش عملکرد ذهنی برای انجام کارهای مختلف
- کاهش خستگی ناشی از فعالیت سنگین روزمره
- تقویت قوهی تجسم ذهنی
- افزایش شادابی و احساس خوب در زندگی
ادامه مطلب

چگونه با سکوت زندگیمان را متحول کنیم؟
"در حديث معراج آمده است: اى احمد!(ص) بر تو باد خاموشى؛ زيرا آبادترين مجلس، دلهاى پاكان و خاموشان است و ويرانترين مجلس، دلهاى بيهوده گويان."
وقتی در زندگی خود سکوت و آرامش خود را تقویت میکنید، میتوانید ضرورتها و مصالح آن را بهتر تشخیص دهید. وقتی در سکوت به خود گوش فرا دهید، زندگیتان وضوح بیشتری خواهد داشت و شما تصمیمات بهتری خواهید گرفت.
در دنیای امروز و سبک زندگی مدرن عملاً جایی برای سکوت نیست. درحالیکه پیشرفت صنعتی اوقات فراغت آدمی را با جایگزینی وسایلی که کارهای روزمره را انجام میدهند افزایش داده است اما از آنسو این تلقی را پدید آورده که در هرلحظه حتماً باید به کاری مشغول باشیم از حرف زدن و چک کردن گوشیهای هوشمند تا بهکارگیری انواع لوازم صوتی و تصویری که تمام حجم زندگی ما را پرکردهاند و عملاً جایی برای سکوت باقی نمانده است. اینهمه موجب شده تا ما امروز در اضطرابی دائمی به سر ببریم.
- به من سکوت بیاموز
بیشتر ما در محیطهایی با سروصدای پسزمینه ثابت زندگی میکنیم. ترافیک، مکالمه، ماشینآلات در حال کار، خودرو، قطار، هواپیما، تلویزیون، و حتی صدای دریافت مداوم پیامها در گوشی هوشمند . این سروصدای بدون توقف محیط شما را در حالت بیش فعالی قرار میدهد و قادر به تغییر روحیه شما است و شما را تحریکپذیر، خسته و بی تمرکز میکند.
جالبترین نکته در مورد همه اینها این است که افراد به این واقعیت عادت میکنند. به خودتان میگویید: "همینطور است"، و آن را میپذیرید. در این دنیای بیشازحد متصل و سریع، سکوت و آرامش به تجملاتی تبدیل شدهاند که در دسترس همگان نیست.
- مغز شما به سکوت و آرامش نیاز دارد
تحقیقات نشان میدهد که سروصدای مداوم میتواند بر سلامتی و روحیه شما تأثیر منفی بگذارد. بهعنوانمثال، مطالعهای که در سال 1975 در مجله محیط زیست و رفتار منتشر شد، نشان داد که کودکان منهتن که به مدارس نزدیک مترو میرفتند، تقریباً یک سال دیرتر از همسالان خود فارغالتحصیل شدند. این یافته وقتی به کودکانی فکر کنید که در مناطق شهری به مدرسه میروند، نگرانکننده است.
اما سروصدای خارجی تنها نوع سروصدایی نیست که میتواند بر مغز شما تأثیر بگذارد. نوع دیگری از صدای مداوم وجود دارد که بر سلامتی شما تأثیر منفی میگذارد. ما در مورد گفتگوی درونی شما صحبت میکنیم . آن جریان پایدار افکار، نگرانیها، "باید داشته باشم" و "ممکن است داشته باشم" که همه روز در ذهن شما میگذرد. این "سروصدا" نیز ناسالم است و بر روحیه شما تأثیر میگذارد.
- سکوت میتواند زندگی شما را تغییر دهد
ساکت بودن و غرق شدن در سکوت راهی است برای کشف مجدد آنچه در زندگی ضروری است.
سکوت سادهترین و طبیعیترین راه برای آرام کردن ذهن و فرونشاندن احساسات است. این حقیقتی ساده است که نتایج وسیعی دارد.
حیرتانگیز است اگر یاد بگیرید که ساکت و آرام باشید؛ سکوت، نه بهعنوان عملی برای مهار کردن خود یا سرکوب احساسات، بلکه بهعنوان روشی برای برخورد هوشمندانه با انواع شرایط. اگر اجازه دهید، سکوت میتواند زندگی شمارا تغییر دهد.
ما با گفتن اینکه "هر کس اگر روزانه جایی برای سکوت ایجاد کند میتواند زندگی خود را تغییر دهد"، اغراق نمیکنیم. دلیل امر این است که سکوت میتواند در جلوگیری از درگیری و پشیمانی به شما کمک کند. همچنین، سکوت به شما کمک میکند وضوح و تعادل را در زندگی شخصی خود امکانپذیر کنید. حقیقت آن است که اساس مدیتیشن یا مراقبه توانایی سکوت و آرام بودن است.
ادامه مطلب

ضرورت مشاوره پیش از ازدواج:
ازدواج از گذشته تا امروز انتخابی سخت و اساسی بوده است. جلسات روانشناسی و مشاوره قبل از ازدواج و گرفتن مشاوره از دکتر روانشناس و کارشناسان مجرب، می تواند این تصمیم را برای هر شخصی آسان تر کند. اگر قصد دارید ازدواج کنید و از آینده زندگی مشترکتان واهمه دارید، بهترین راهکار، گرفتن مشورت وراهنمایی از کارشناسان این موضوع است. این مرحله مانند سایر مراحل زندگی نیاز به تلاش و شناختی جدی برای رقم زدن آینده ای سرشار از آرامش دارد.
مشاوره شناخت پیش از ازدواج ، نوع خاصی از مشاوره است که به زوجین کمک می کند تا برای ازدواج آماده شوند . با مشارکت در مشاوره قبل از ازدواج ، زوجین می توانند شروع به ایجاد یک رابطه سالم و قوی کنند که به ایجاد یک پایه سالم تر برای زندگی مشترک ، کمک می کند . علاوه بر این ، مشاوره می تواند در بعضی از موارد در آینده از تشدید مسائل کوچک و نگرانی های جدی جلوگیری کند .
مشاوره آشنایی قبل از ازدواج ، همچنین به زوجین کمک می کند تا انتظارات خود را برای ازدواج مشخص کنند و اختلافات مهمی را که ممکن است داشته باشند برطرف کنند.
مشاوره قبل ازدواج چه کمکی به ما می کند؟
گاهی اتفاق می افتد که فرد تا پیش از رسیدن به سن ازدواج و انجام تست مشاوره قبل از ازدواج، از تعدادی از نقاط ضعف شخصیتی خودش خبر ندارد. مشاوره اصولی و زیرنظر روانشناس مجرب، باعث می شود که زن و مرد همدیگر را به طور کامل بشناسند و بر اساس همین شناخت منطقی تصمیم درستی برای ادامه زندگی شان بگیرند.
در طول جلسات روانشناس قبل از ازدواج، هر دو طرف با خواسته ها و علایق طرف مقابل در زمینه مسائل اعتقادی، اقتصادی، جنسی و فرهنگی آشنا می شوند و متوجه می شوند که آیا می توانند در آینده نیازهای یکدیگر را پوشش دهند یا خیر. شما می توانید برای این کار با یک مشاور متخصص مشورت کنید.
- مزایا مشاوره قبل از ازدواج چیست ؟
آشکارترین فایده ای که مشاوره قبل از ازدواج و مراجعه به دکتر روانشناس دارد، این است که زوج جوان قدم های محکمی برای بیمه کردن رابطه آینده شان بر می دارند. روانشناسی قبل از ازدواج باعث می شود تا همدیگر را به خوبی بشناسند و بتوانند با بحران هایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد، مقابله کنند. در زیر برخی دیگر از فواید مشاوره اشاره می کنیم:
۱- دستیابی به هدف های مشترک:
شما و همسر آینده تان ممکن است انتظارات و دیدگاه های متفاوتی نسبت به زندگی مشترک ایده آل داشته باشید. با راهنمایی های که در طول دوره های مشاوره قبل از ازدواج دریافت می کنید، می توانید با تفاهم بیشتری به زندگی آینده تان نگاه کنید و افق های بهتری برای آینده خود و فرزندان تان ترسیم کنید.
۲- رسیدن به درک متقابل
به مرور زمان و با آشنایی عمیقی که از همدیگر پیدا خواهید کرد، می توانید خصوصیات اخلاقی یکدیگر را بشناسید. انتظارات هر کدام از زن یا شوهر، با بررسی های روانشناسی قبل از ازدواج مشخص خواهد شد. در چنین شرایطی دو طرف می توانند تصمیم بگیرند که آیا به درد زندگی مشترک با طرف مقابل می خورند یا خیر.
روابط اجتماعی، دیدگاه های مالی و شغلی و اعتقادات، از جمله چیزهایی است که بر زندگی آینده زوج جوان بسیار تاثیرگذار است. مشاوره قبل از ازدواج و توصیه های مشاور کمک می کند تا افراد بتوانند بهترین تصمیم را در قبال زندگی مشترک بگیرند.
۳- رد شدن از موانع
تقریبا همه افراد در ابتدای زندگی مشترک شان با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می کنند. جلسات مشاوره قبل از ازدواج کمک می کند تا با درک کافی و بدون استرس از این مراحل عبور کنند. زن و مرد که به درک مناسبی از روحیات همدیگر رسیده اند، با همدلی و تفاهم مناسب می توانند از مشکلات عبور کنند. تفاوت یک ازدواج موفق که بر پایه مشاوره های آگاهانه صورت گرفته باشد با سایر انواع ازدواج در چنین مشکلاتی عبور می کند.
زن و مرد به جای این که بر طرف مقابل تمرکز کنند، تمام تمرکزشان را بر روی مشکل می گذارند. در این صورت راهحل های بهتری به ذهن هر دو طرف خواهد رسید و بهتر از این مرحله عبور خواهند کرد.
۴- پشت سر گذاشتن اضطراب ازدواج
ازدواج و تعهد آن برای بسیاری از افراد، موضوعی نگران کننده و دلهره آور است. فکر به این که قرار است در آینده چه اتفاقاتی بیفتد، در کنار ترس از زندگی مشترک می تواند هر کسی را از تصمیمش منصرف کند. دوره های مشاوره قبل از ازدواج به افراد کمک می کند تا بتوانند با استرس موضوع کنار بیایند. البته برخی استرس هایی که در این دوران تجربه می کنید، ممکن است مربوط به این دوران نباشد ولی به دلیل فشار روحی که تجربه می کنید، به یکباره دچار آن شده باشید.
- در جلسات مشاوره قبل از ازدواج درباره چه موضوعاتی بحث می شود؟
جلسات روانشناسی قبل از ازدواج به زن و مرد کمک بزرگی می کند تا بتوانند به شناخت دقیق و جامعی از یکدیگر برسند. دکتر روانشناس در مورد موضوعات مختلفی با زوج صحبت می کند. برخی از این موضوعات عبارتند از:
۱- انتظارات مالی و اقتصادی
یکی از عوامل مهمی که در شرایط کنونی باعث می شود ازدواج ها ناموفق باشد و به طلاق برسد، مسائل اقتصادی است. هر کسی با توجه به سطح مالی خانواده ای که در آن بزرگ شده است و خواسته هایی که در نظر دارد، یک زندگی مالی برای آینده خودش تصور می کند. در تست های مشاوره قبل از ازدواج مسائل مالی مورد توجه قرار می گیرد. استقلال مالی، کارکردن یا کار نکردن زن پس از ازدواج، نکاتی است که باید قبل از ازدواج به آن ها توجه کرد.
ادامه مطلب

خانواده موفق | بهترین الگو برای خانواده موفق کیست ؟
داشتن یک خانواده موفق به نوعی تضمینی بر سلامت و آرامش تمامی افراد آن خانواده محسوب میشود. پس شاید عجیب نباشد که امروزه بسیاری از افراد برای حفظ سلامت خانواده خود در جلسات مشاوره خانواده شرکت میکنند. خانواده جایی است که فرد را برای زندگی آینده و گسترش روابط اجتماعی آماده میشود، پس در خانوادهای که آشفتگی و پریشانی زیاد باشد، مطمئنا در تربیت فرزندان و ایجاد زمینههای شکوفایی موفق نخواهد بود. در خانواده موفق نیازهای اساسی فرد از جمله حسِ حمایت عاطفی، عشق و امنیت تامین میشود. خانواده میتواند حامی تمام اعضای خود برای روبهرو شدن با چالشها و سختیهای زندگی روزمره باشد. سلامت خانواده نیز به موفقیت آن کمک شایانی میکند، برای آشنایی با ویژگیهای خانواده موفق در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
- خانواده موفق پشت و پناه فرد است
خانوادههای موفق نیز مانند خانوادههای دیگر ممکن است دچار مشکلات مختلفی شوند؛ از جمله اختلافات خانوادگی باهم و یا دیگر اعضای فامیل، مسایل مالی و نارساییهای عاطفی و مواردی چون اعتیاد و یا طلاق و غیره . اعضای این خانواده احتمال دارد که از کار خود اخراج شوند، عزیزانشان را از دست بدهند و یا ثروتی را بر باد دهند. اما آنچه که علیرغم وجود مشکلات، خانواده موفق را شکل میدهد این است که هیچگاه در مواجهه با بدترین مشکلات یکدیگر را تنها نمیگذارند و همیشه پشتیبان هم هستند. مشکل یکی از اعضای خانواده، مشکل همه تلقی میشود و همه با هم آن را حل میکنند. هرگز اجازه نمیدهند مسائل و مشکلات موجود روابط اعضا را خراب و یا خانواده را از هم بپاشد.
ویژگی خانواده موفق چیست؟
اهمیت خانواده به قدری است که اعضای خانواده موفق با وجود تمام مشغلههایی که دارند سعی میکنند وقتی را برای بودن در کنار هم اختصاص دهند. فرقی نمیکند که چقدر سرشان شلوغ باشد، در هر شرایطی برای اعضای خانواده ارزش خاصی قائلاند. این ارزش گذاریها سبب افزایش احساس صمیمیت و پایداری بنیان خانواده میشود. برای اینکه خانوادهای موفق داشته باشید، باید زمانی را در کنار یکدیگر بگذرانید بدون اینکه حواستان پیش گوشی موبایل، تلویزیون و یا چیزهای دیگر باشد. با هم غذا خوردن، بازی کردن، رفتن به گردش، تماشای مسابقات ورزشی و لذت بردن از فعالیتهای تفریحی کارهایی هستند که میتوانید همراه با خانواده انجام بدهید. در ادامه به چند ویژگی اصلی خانوادههای موفق اشاره کردهایم.
1- فراهم کردن حمایت اجتماعی برای یکدیگر
یکی از مشخصههای بارز خانواده های موفق این است که اعضای آن هرگز یکدیگر را طرد نمیکنند. آنها میدانند هر مشکلی که برای یکی از آنها پیش بیاید به کل مجموعه خانواده ارتباط دارد. در نتیجه تلاش میکنند با حفظ مسائل مرتبط با حریم شخصی فضایی امن برای یکدیگر فراهم کنند و در صورت نیاز دیگری را از حمایتهای خود بهره مند سازند.
2- وجود آزادی بیان در بین اعضا
اعضای یک خانواده موفق از کوچکها گرفته تا بزرگترها میتوانند آزادانه در مورد نیازها، خواستهها، احساسات و افکار خود با دیگران صحبت کنند. در واقع اعضای این خانوادهها موضعی غیر قضاوتی در برابر یکدیگر اتخاذ میکنند و با رفتارهایی نظیر سرزنش کردن یا تمسخر امکان ابراز وجود را از دیگری دریغ نمیکنند.
3- برخورداری از مهارت مدیریت هیجان ها
اعضای یک خانواده ایده آل به خوبی میتوانند هیجانات خود را مدیریت کنند. در واقع آنها در عین حال که احساسات خود را سرکوب نمیکنند، بر نحوه ابراز آن تسلط دارند. همین مسئله باعث میشود که آنها هیجانات ناخوشایند نظیر خشم را در درون خود بپذیرند و به شیوهای سالم مجرایی برای ابراز آن پیدا کنند.این در حالیست که در بسیاری از خانوادهها تجربه خشم در اکثر موارد به پرخاشگری و رفتارهای مخرب میانجامد و افراد نمیدانند که چطور باید رفتار خود را کنترل نمایند. اگر شما نیز دچار چنین مشکلاتی هستید، مشورت گرفتن از یک روانشناس خانواده و شرکت در جلسات خانواده درمانی میتواند تا حد زیادی در این زمینه به شما کمک کند.
ادامه مطلب
قانون مورفی چیست؟
تقریباً تمام ما انسانها در طول دوران زندگی خود بارها در شرایط نامساعد و ناخوشایندی قرارگرفتهایم که در آن انتظاراتمان از کارها و اهدافمان آنطور که باید و شاید برآورده نشده است. از سنگین بودن ترافیک در زمانی که عجله داریم گرفته، تا درسی که در آن انتظار نمرهی عالی را داشتیم اما مردود شدیم و یا افتادن و آسیب دیدن موبایلمان از بدترین زاویه ممکن بهطوریکه بیشترین آسیب به آن وارد شده باشد. در واقع گاهی اوقات که قصد انجام کاری به بهترین یا سریعترین شکل ممکن را داریم، رویداد ناگواری که پیشبینیاش را نکردهایم اتفاق میافتد و تمام برنامههای ما را خراب میکند، اتفاقی که شاید در هر ۱۰ سال یکبار رخ دهد ولی ازقضا مصادف میشود با روزی که انتظارش را نداشتیم! شاید به نظر کمی طنزآمیز برسد اما این پدیدهها از یک قانون طبیعی نشئت میگیرد که بر طبق آن «هر حادثه ناگواری که امکان رخ دادنش وجود داشته باشد، حتماً رخ میدهد» و این قانون به اسم قانون مورفی شناخته میشود. هرچند آنگونه که به نظر میرسد قانون و یا قوانین مورفی تنها بر پایه خیالات و تصورات ذهنی ما شکل نگرفته است و در طول سالهای گذشته دانشمندان مختلفی در ریاضیات و علوم طبیعی سعی در شناخت و اثبات آن داشتهاند. امروزه نیز از آن برای تجزیهوتحلیل بهتر شرایط و افزایش قابلیت اطمینان در مواجهه با پدیدههای مختلف استفاده میشود. در این مطلب قصد داریم در مورد قانون مورفی صحبت کنیم.
- تاریخچهی قانون مورفی
اگرچه کمی عجیب به نظر میرسد اما نام قانون مورفی برگرفته از شخصی به همین نام است. کاپیتان "ادوارد آلویسیوس مورفی" بهعنوان یک مهندس نیروی هوایی در قرن بیستم میلادی در آمریکا میزیست و در خدمت ارتش این کشور بود. وی در بسیاری از آزمایشهای نظامی و غیرنظامی مسئول طراحی و مهندسی موشکها و هواپیماها بود و در خلال یکی از تستهای خود در سال ۱۹۴۹ بود که به وجود این قانون پی برد.
در این آزمایش قرار بود فردی درون یک موشک قرار گیرد و بهصورت شبیهسازیشده نیروی وارد بر وی محاسبه شود، اما اشتباه در وصل شدن بسیاری از سنسورهای دستگاه شبیهسازی، حساسیت کاپیتان مورفی را برانگیخت و رو به تکنیسین دستگاه که به نظر میرسید مسئول این اشتباه باشد گفت: «اگر برای انجام کاری ۲ راه وجود داشته باشد و یکی از آنها منجر به فاجعه شود، او همان را انجام میدهد.» پسازآن بود که مفهوم بدشانسی در زندگی در قالب این جمله مطرح شد که «هر خطایی که بتواند رخ دهد، رخ میدهد.» و قانون مورفی بهسرعت در نشریات هوافضا و سپس زندگی و فرهنگ مردم وارد شد و همه از آن باخبر شدند.
- قانون مورفی چه میگوید؟
برای روشن شدن فلسفه قانون مورفی و عواقب بدشانسی در زندگی ما، مثالی در این رابطه میزنیم. تصور کنید در راه رفتن به مقصدی که برای رسیدن به آن عجله هم دارید وارد یکی از اتوبانهای شهر شدهاید و در قسمتی با ترافیک سنگینی مواجه میشوید. ناگهان با خود زمزمه میکنید «چرا دقیقاً در روزی که عجله داشتم باید ترافیک به این سنگینی سر راهم قرار داشته باشد؟!»
در همین حال متوجه میشوید از پنج لاین موجود در اتوبان چهار لاین شروع به حرکت میکنند و تنها در لاینی که شما هستید اتومبیلها کاملاً متوقف هستند، بلافاصله لاین خود را عوض میکنید اما در کمال تعجب میبینید که لاین جدید بیحرکت مانده و دیگر لاینها (حتی لاینی که چند لحظه پیش در آن بودید) در حال حرکتاند.
اما این پایان ماجرا نیست و درحالیکه به بدشانسی خود فکر میکنید ناگهان پرندهای که از بالای سر شما در حال پرواز است بر روی شیشهی جلوی ماشین خرابکاری میکند، سعی میکنید با تیغهی شیشهپاککن آن را تمیز کنید که در همین حین متوجه میشوید مخزن آب شیشهشوی خالی شده و کار از کار گذشته است! دقیقاً در همین لحظه است که قانون مورفی وجود خود را به رخ شما میکشد.
در مثالهای قبلی متوجه شدید که ما انسانها انتظار داریم همیشه همهچیز مطابق انتظارات ما پیش رود ولی زمانی که آنطور که میل داریم نتیجه حاصل نمیشود، به دنبال دلیلی میگردیم و قانون مورفی را مرتبط با مشکلات خود میدانیم. حال برخی از این قانونها را باهم مرور میکنیم:
14 قانون مرتبط
قانون نان تست: اگر در میز صبحانه نان تستی که بر روی آن کَره و مربا مالیدهاید از دست رها شود، دقیقاً از همان سمت کَرهای به زمین خواهد افتاد.
قانون USB: اگر قصد داشته باشید کابل USB موبایل و یا فلش خود را به کامپیوتر وصل کنید، همیشه جهت را برعکس انتخاب خواهید کرد.
قانون گرانش: اگر وسیلهی باارزشی از دستتان بیفتد، حتماً از زاویهای با زمین برخورد خواهد کرد که بیشترین آسیب را ببیند.
قانون مواجهه: اگر به کسی که مایل نیستید با او روبهرو شوید فکر میکنید، قطعاً با او مواجه خواهید شد.
قانون جستوجو: اگر در فروشگاهی به دنبال جنس خاصی میگردید، همیشه در آخرین قفسه آن را خواهید یافت.
قانون پمپبنزین: اگر وارد یکی از لاینهای پمپبنزین شدید و عجله دارید، دقیقاً لاینهای دیگر از لاین شما سریعتر حرکت میکنند.
قانون دسترسی: هرگاه وسیله قدیمی که دیگر به آن نیازی ندارید را از انبار درآورده و دور بیندازید، سریعاً به آن نیاز پیدا خواهید کرد.
قانون بینی: درست در زمانی که دستانتان پر از لکههای سیاه و روغن گریس شده است، بینیتان شروع به خارش میکند.
قانون جنس نو: بهمحض اینکه یک ماشین و یا موبایل نو میخرید و به هر نحوی مراقب هستید بر روی آن خط نیفتد، میبینید یک خط بر روی آن نمایان شده است.
ادامه مطلب

زنان آلفا و ویژگیهای بارز آنها
آلفا یکی از جذابترین و محبوبترین تیپهای شخصیتی برای زنان است. کمتر چیزی به حیرتانگیزی و شگرفی خصوصیات زنان آلفا وجود دارد. تصویر موقر یک زن آلفا از خود و روشهای مهربانانه اما راسخاش حرکت قدرتمندانهای است که میتوان در او به تماشا نشست. درحالی که دیگران ممکن است در زندگی کمبود شجاعت و مدیریت داشته باشند، زن آلفا دقیقا میداند چه میخواهد، و کیست، و به هیچ وجه به خاطر آن ابراز ندامت نمیکند. هدف از مقاله حاضر بررسی شاخصهای زنان آلفا میباشد.
تیپهای شخصیتی
در موجوداتی که زندگی اجتماعی دارند دسته بندی بر اساس سلسله مراتب قدرت وجود دارد که در هرم اجتماعی به نام آلفا ،بتا و اومگا تعریف میشود، آلفاها قدرتمندترین اعضای گروه اجتماعی هستند که در راس هرم به عنوان لیدر و سرگروه قرار می گیرند، هدایت و مسئولیت گروه به عهده آلفای گروه ست، آلفاها بیشترین سهم از امکانات اجتماع را طلب می کنند و…
یک زن آلفا واقعی شخصیت قوی دارد و تنها چیزی که باعث شده به عنوان رهبر انتخاب شود، و چیزی که باعث می شود او مصرانه و بااراده در رسیدن به اهدافش سخت تلاش کند، حس قوی و اعتماد قوی به خود و اهدافش است. برخی از زنان با ویژگی آلفا متولد می شوند، در حالی که برخی دیگر در طول زندگی این ویژگی را توسعه می دهند.
اگر برایتان این سؤال مطرح است که آیا شما هم یک زن آلفا هستید یا خیر، این مسأله میتواند به شما کمک کند تا بدانید باید به دنبال چه ویژگیهایی باشید. این مسأله همچنین برای درک تمایز بین زن آلفا در مقابل زن بتا هم بسیار مهم است.
در حقیقت جامعه بسیاری از صفات افراد بتا را با صفات افراد آلفا اشتباه میگیرد. بهعنوان مثال، اگر زنی دائما سعی کند که دیگران را کنترل کند، برخی تمایلات سمی او را با تسلط افراد آلفا نسبت به محیطشان، اشتباه میگیرند.
یک آلفای واقعی نیازی به کنترل کردن و سلطه بر دیگران ندارد تا احساس کند که اوضاع تحت مدیریت او است.
ویژگیهای بارز زنان آلفا
ویژگیهای شخصیتی آلفا لزوما دربارهی تمام زنانی که دارای آنها هستند یکسان به نظر نمیرسد.
ویژگی های زیر این گروه از زنان را از زنان بتا و کسانی که هنوز برای پرورش این ویژگیهای شخصیتی در خود تلاشی نکردهاند، متمایز میکند.
خبر خوب این است که در هر مقطع از زندگی خود که تصمیم به تغییر بگیرید دیر نیست. علاوه بر این لازم نیست که همهی این ویژگیها را به صورت یکجا در خودتان پرورش دهید. یکی را که قصد دارید روی آن کار کنید انتخاب کنید و برای پرورش آن در خودتان یک سری عادات روزانه در برنامهاتان ایجاد کنید و همان کارها را تکرار کنید.
- زن آلفا دارای شخصیتی مستقل است
زن آلفا دارای شخصیت و رفتاری مستقل است و منتظر نمیماند تا شخص دیگری به او بگوید چه کار کند یا او را تشویق به انجام کاری کند. زن آلفا به سرعت برای انجام هر ایدهای که در سر دارد اقدام میکند. او همچنین از کسانی که دوستشان دارد هم دربارهی انجام وظایفشان حمایت میکند.
- زن آلفا دارای عزتنفس و وقار است
زنان آلفا اجازه نمیدهند که کسی دربارهی ارزش آنها و انتظارات آنها از خودشان یا دیگران تصمیم بگیرد. زن آلفا پیش هیچکس خودش را خار و ذلیل نمیکند و با دیگران همچنین رفتاری نمیکند. او برای بالا بردن ارزش و احترام خودش، شخصیت یا عزت هیچکس را زیر پای نمیگذارد.
- زن آلفا برای حریم خصوصی خود ارزش زیادی قائل است
زن آلفا ممکن است با افراد بسیاری آشنا شود، اما تنها تعداد اندکی دوست بسیار نزدیک و صمیمی دارد که تا به حال به حریم خصوصی اش راه یافته اند و با وجودی که او با دیگران با احترام و حسن نیت رفتار می کند و می تواند با هر کس ارتباط برقرار کند، اما به راحتی به هر کسی اعتماد ندارد. زمانی که کسی اعتمادش را جلب کرد، او را جزئی از "خانواده" خود می داند و هر نوع کمکی که بتواند برایشان انجام خواهد داد.
- زن آلفا افراد را دور هم جمع میکند
در هر جمعی، زن آلفا بهخوبی میداند که چگونه افراد را دور هم جمع کند و بحثهای جالبی راه بیاندازد. زنان آلفا نیازی ندارند که مرکز توجه جمع باشند تا از این طریق قدرت خود را به دیگران اثبات کنند یا از آن استفاده کنند.
اولویت آنها کمک به دیگران برای رشد استعدادها و تواناییهایشان در راستای منفعت همه است.
- زن آلفا نیازی به قضاوت کردن دیگران یا تنبیه کردن آنها ندارد
زنان بتا اغلب احساس میکنند که باید کسانی را که رهبری و مدیریت آنها را قبول ندارند مجازات کنند یا کسانی را که به آنها احساس حقارت و کوچکی میدهند، به شکل بیرحمانهای قضاوت کنند. اما، زنان آلفا نیازی به قضاوت یا مجازات دیگران ندارند تا به این طریق احساس قدرت یا حس ارزشمندی خود را بازیابند.
اگر دیگران مانند آنها رفتار نکنند یا همانند آنها فکر نکنند، زنان آلفا این مسأله را اصلا شخصی نمیبینند.
ادامه مطلب

مثبت اندیشی چیست
مثبت اندیشی یک نگرش ذهنی و عاطفی در انتظار نتایج خوب و مطلوب است. در صورت عدم انجام برنامه ها همانطور که انتظار می رود دلسرد نشوید. یعنی دوباره تلاش کنید و شکست را قبول نکنید.
این نگرش، تمرکز بر روی مثبت و خوب بجای منفی و بد در یک شرایط است. با استفاده از این چارچوب ذهنی، شما شکست را نمی پذیرید و اجازه نمی دهید هیچ چیز منفی بر روحیه شما تأثیر بگذارد.
- چند تعریف دیگر درباره مثبت اندیشی:
تفکر مثبت نگرش پذیرش افکار، کلمات، تصاویر و احساسات در ذهن است که به رشد، موفقیت و نتیجه ای رضایت بخش کمک می کند. این یک نگرش ذهنی است که انتظار نتایج خوب و مطلوب را دارد.
با استفاده از این چهارچوب، ذهن شما فکرهای خوبی راجع به خود و سایر افراد می کند و آینده ای بهتر را پیش بینی می کند.
تفکر مثبت به دنبال راه حل است، در حالی که تفکر منفی بر مشکلات و موانع استوار است.
- مثبت اندیشی در تجارت چیست؟
این به معنای نگرش و انتظار موفقیت، تجسم موفقیت، ایمان به خود و توانایی های شخص است و عدم موفقیت را گزینه ای در نظر نمی گیرد. وقتی این نگرش وجود داشته باشد، شما شجاعت این را دارید که رویای بزرگ داشته باشید، بینش بیشتری دارید و جرات می کنید برنامه ریزی کنید و تجارت خود را توسعه دهید.
- مثبت اندیشی در ورزش چیست؟
این یک نگرش اعتقادی به توانایی پیروزی، احساس قدرت و شایستگی و داشتن انگیزه و استقامت برای پیروزی و کسب نتایج خوب است. با این نگرش، شما بیشتر مایل به آموزش خود هستید و از قدرت و انرژی بیشتری برخوردار هستید.
- مثبت اندیشی در عشق چیست؟
این نگرش ذهنی است که باعث می شود باور کنید که مناسب ترین فرد را برای خودتان پیدا خواهید کرد، فارغ از اینکه چند بار ناامید شده باشید. این انگیزه را به شما می دهد تا از خود مراقبت بهتری داشته باشید همچنین به شما تمایل و انگیزه برای ارتباط با افراد می دهد.
مثبت اندیشی در زندگی روزمره چیست و چرا به آن احتیاج دارید؟
این نگرش فرد شاد و خوش اخلاق است که علی رغم مشکلات و موانع، چشم اندازی روشن را حفظ می کند. فردی که دارای این نگرش است خوشحال است و اجازه نمی دهد تا مشکلات و افراد منفی بر ذهن، احساسات و رفتار تأثیر بگذارد.
موفقیت و شکست نتیجه این است که چگونه از ذهن استفاده می کنیم و چگونه فکر می کنیم. اگر انتظار شکست را دارید و اگر در هر شرایطی، منفی و دشواری را می بینید و به آنها فکر می کنید حتی سعی در موفقیت نمی کنید، به همین دلیل شکست را به یک واقعیت تبدیل خواهید کرد.
- علائمی که توصیف می کنند مثبت اندیشی چیست.؟
- توانایی ایجاد انگیزه در شما و افراد دیگر برای تفکر خوب.
- لبخند و چهره ای شاد.
- مفید و مهربان بودن.
- هنگام سقوط دوباره بلند شوید، دوباره امتحان کنید و تسلیم نشوید.
- خوشحال بودن.
- حفظ نگرش و امید مثبت، با وجود موانع و مشکلات.
معجزات مثبت اندیشی چیست؟
1. با مثبت اندیشی با استرس مقابله کنید.
به خاطر داشته باشید که صاحبان تفکرات مثبت به جای مشکلات به راه حل ها نگاه می کنند. وقتی روی راه حل ها متمرکز می شوید بدون شک استرس شما کمتر می شود.
2. با مثبت اندیشی به آرامش ذهنی برسید.
مثبت اندیشی موجب می شود به طرف مثبت سکه زندگی توجه کنید. وقتی فردی به بخش مثبت زندگی فکر می کند به آرامش ذهنی می رسد. افکار مثبت شما را آرام می کنند چون دیگر محدود نیستید برای رسیدن به اهدافتان از روش حمله و خشونت استفاده کنید.
3. با مثبت اندیشی می توانید روابط عمیق تری داشته باشید.
آیا شما هم جذب افرادی که اندیشه مثبت بیشتری دارند، نمی شوید؟ چرا انسان هایی که صاحب تفکر مثبت هستند روابط عمیق تری با دیگران ایجاد می کنند و ارتباط گرفتن با آنها آسانتر است.
4. با مثبت اندیشی برنامه ریزی بهتری برای زندگی داشته باشید.
وقتی ذهنتان از افکار منفی و غیرضروری پاک شود، بی تردید افکارتان سازمان یافته تر می شوند که تاثیر این امر در فعالیت ها و کارهای روزمره شما منعکس می گردد.در نهایت نیز حاصل مثبت اندیشی شما سازمان یافتگی بهتر فضا و محیط زندگی تان است. وقتی مثبت می اندیشید، انرژی بیشتری دارید و کارهای خود را بهتر و مرتب تر انجام می دهید. فردی که تفکر مثبت دارد کمتر دچار آشفتگی و بی برنامگی می شود.
ادامه مطلب

قدرت اراده و راه های تقویت آن
در یک نظرسنجی با عنوان «استرس در آمریکا» در سال ۲۰۱۱، ۲۷٪ پاسخدهندگان کمبود اراده را بزرگترین مانع برای تغییر میدانستند. ما برای ورزشکردن، رژیمگرفتن، پساندازکردن، ترککردن سیگار، ترککردن الکل، غلبه بر بهتعویق انداختن کارها و در نهایت، رسیدن به هدف هایمان، بر قدرت اراده خود تکیه میکنیم. قدرت اراده بر همه جنبههای زندگی ما تأثیر میگذارد. قدرت اراده انسان مفهوم جدیدی نیست، اما هنوز هم مردم از نحوه پرورش و افزایش قدرت اراده به طور کامل آگاه نیستند.
- تعریف قدرت اراده:
افراد تعاریف مختلفی برای توصیف قدرت اراده به کار میبرند، اما رایجترین مترادفهای آن عبارتاند از: سوق دهنده، عزم، انضباط شخصی، خودکنترلی، خودتنظیمی و کنترل تلاشگرانه. هستهی اصلی قدرت اراده، توانایی مقاومت در برابر وسوسهها و امیال کوتاهمدت برای رسیدن به اهداف بلندمدت است.
- «قدرت اراده کلید رسیدن به موفقیت است. افراد موفق میکوشند تا از طریق اراده خود بر احساساتی مانند ترس، شَک یا بیتفاوتی فائق آیند.»
دن میلمن (Dan Millman)
- «منشأ قدرت توانایی فیزیکی نیست، بلکه اراده راسخ است.»
مهاتما گاندی (Mahatma Gandhi)
به نقل از انجمن روانشناسی آمریکا، بیشتر محققان روانشناسی قدرت اراده را اینطور تعریف میکنند:
- توانایی به تأخیرانداختن لذت و مقاومت در برابر وسوسههای کوتاهمدت برای رسیدن به اهداف بلندمدت؛
- ظرفیت گذشتن از افکار، احساسات یا تکانشهای ناخواسته؛
- تنظیم آگاهانه و تلاشگرانه خود به دست خود؛
- منبع محدودی که قابلیت تمامشدن دارد.
ایده کلی پشت تمام تعاریف بالا برای قدرت اراده «خود»ی است که با تلاش بسیاری خود را تنظیم میکند.
تحقیقات نشان داده است که افرادی که در مقیاس خود کنترلی نمرات بالایی میگیرند، در مقایسه با افراد تکانشگر، با احتمال بیشتری رفتار، احساسات و محرکهای توجهی خود را تنظیم و کنترل میکنند تا به اهداف بلندمدتشان برسند.
قدرت اراده از دیدگاه مکگونیگال از ۳ جزء تشکیل شده است:
- قدرت «من نخواهم...» (I won’t)؛
- قدرت «من خواهم...» (I will)؛
- قدرت «من میخواهم...» (I want)؛ (با یادآوری آنچه واقعا میخواهید).
مغز ما ظرفیت بهکارگیری تمام این تواناییها را دارد، و همان طور که مکگونیگال اشاره میکند، رشد و توسعه این ۳ توانایی هستهی اصلی معنای انسانبودن است.
- خصوصیات افراد دارای قدرت اراده
افراد دارای قدرت اراده خصوصیات زیر را دارند:
- شادتر هستند؛
- افراد با قدرت اراده سالمتر هستند؛
- از روابط خود رضایت بیشتری دارند؛
- کسانی که دارای قدرت اراده ثروتمندتر هستند و در حرفه خود بیشتر پیشرفت کردهاند؛
- بیشتر میتوانند استرس خود را مدیریت کنند، راحتتر با مشکلات دستوپنجه نرم میکنند و بر سختیها فائق میآیند.
روش های افزایش قدرت اراده:
هریک از پیشنهادهایی که در ادامه میآید، مثل بهبود خودآگاهی، به درونمایههای عمیقتر روانشناسی مثبت برمیگردد که طبق آنها، فرد باید به فعالیتهایی بپردازد که بر بهزیستی و شکوفایی متمرکز است.
۱. خودآگاهی خود را بهبود دهید
در این قسمت به اولین راه افزایش قدرت اراده میپردازیم. در طول روز، چند بار انتخاب غذای خود را تغییر میدهید؟ این مورد در مطالعهای از افراد پرسیده شد. شرکتکنندگان به طور متوسط اظهار داشتند که در روز تقریبا ۱۴ انتخاب دارند.
اگر تمام تصمیمات خود را به طور دقیق در نظر بگیرید، تعداد متوسط انتخابهای شما ۲۲۷ خواهد بود که نشان میدهد بیشتر افراد از تمام تصمیمات غذایی خود، که مدام در حال گرفتنشان هستند، آگاه نیستند.
مدیریت هر رفتاری که خیلی از آن آگاه نباشید، سخت است. خیلی از انتخابهای ما در حالت «خودکار» انجام میشود، بدون هیچگونه آگاهی از آنچه ما را بهسمت این انتخابها میکشاند یا تأثیراتی که بر زندگیهای ما خواهد داشت؛ بنابراین، اولین قدم برای تغییر هر رفتاری از جمله قدرت اراده، خودآگاهی است.خودآگاهی توانایی شناخت آنچه انجام میدهیم در حین انجام آن است. فرایندهای فکری، احساسات و دلایل اقدامات ما بخش مهمی از اتخاذ تصمیمات بهتر است.
ادامه مطلب

تأثیر ترتیب تولّد بر شخصیت افراد خانواده
آیا به راستی ترتیب تولد فرزندان بر شخصیت آنها اثرگذار است؟ شاید متعجب شوید، اما بر اساس تحقیقات "فرانک سالووی" (یکی از پژوهشگران برجستهٔ موسسه تکنولوژی ماساچوست و نویسنده کتاب Born to Rebel )تفاوت تیپهای شخصیتی میان فرزندان یک خانواده با ردههای سنی مختلف پایه علمی دارد.
سالووی میگوید: ویژگیهای شخصیتی وابسته به نیست که کودک نفر اول به دنیا آمده و یا هفت خواهر و برادر دیگر دارد! بلکه این نقشهای تعریف شده توسط والدین و همچنین اجتماع است که تفاوتهای رفتاری را رقم میزنند. در واقع هر کودک با تکیه بر نقش منحصر به فردی که از وی انتظار میرود، با عملکردی خاص سعی در جلب نظر والدین خواهد داشت. والدین هم دائما و بدون آن که حتی خود احساس کنند، در حال تقویت نقشهای مورد انتظار در فرزندان خود هستند.
- فرزندان اول و آنهایی که سن بیشتری دارند
معمولاً فرزندان ارشد رفتاری ریاست محور دارند. "کوین لمان" روانشناس و نویسنده کتاب ترتیب تولد، توضیح میدهد که فرزندان بزرگ خانواده به واسطه مسؤولیتهای تعریف شده برای آنها خود را "نماینده والدین" میدانند. این کودکان هیچ خواهر و یا برادر بزرگتری نداشته اند که آنها را هنگام اولین تلاش هایشان برای یادگیری دوچرخه سواری و یا بستن بند کفش مورد تمسخر قرار دهد. اطرافیان همیشه آنها را جدی گرفته اند و مجموعه تمام این فاکتورها در افزایش اعتماد به نفس فرزندان ارشد تأثیر فراوانی داشته است.
به عقیده "لمان" این کودکان تمایل بالایی به کمال گرایی دارند. زیرا الگوی آنها در اکثر کارهایشان، والدین و دیگر بزرگسالان خانواده بوده است. به همین دلیل اغلب تلاش میکنند تا تمامی مسؤولیتهای خود را بدون هیچ گونه ایراد و اشکالی انجام دهند. این گرایشهای کمال گرایانه باعث میشوند که فرزندان ارشد در بیشتر مواقع اشتباهات خود را قبول نکنند و از این رو گفتگو با آنها چندان آسان نباشد.
این دسته از فرزندان به عنوان جانشینان غریزی والدین، اغلب رویکردی سخت گیرانه و محافظه کار دارند.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان ارشد باید به چه نکاتی توجه کنند؟
T. Berry Brazelton"متخصص طب اطفال و نویسنده کتاب "نقاط تماس ۳ تا ۶" در زمینه نحوه تربیت کودکان ارشد خانواده گفته است: والدین معمولا فرزند ارشد خود را به الگویی برای فرزندان کوچکتر تبدیل میکنند و این موضوع میتواند باعث فشار زیادی به روان آنها شود.
وی توصیه کرده است که پدر و مادرها باید نشانههای استرس و اختلال اضطراب عمومی را در فرزندان بزرگ خود جدی بگیرند و آنها را از این نظر مرتب بررسی کنند.
همچنین باید در استفاده از عبارت "تو باید بهتر میدانستی و یا از تو انتظار چنین کاری را نداشتم" بسیار احتیاط کنیم. کاربرد نادرست این دسته از جملات میتواند منجر به اختلالات رفتاری و افزایش سطح استرس در فرزندان ارشد شود.
- بهتر است برای مسؤولیتهای تعریف شده برای فرزندان ارشد در غیاب والدین، پاداش مناسب در نظر گرفته شود و حوزه اختیارات، وظایف و پاداش آنها دقیقاً مشخص شود.
این کار باعث میشود که در غیاب والدین، فرزند بزرگتر این تصور را نداشته باشد که قدرت حکمرانی و تربیت کوچکترها را در اختیار دارد. زمانی که وی با مفهوم تنبیه و جایزه آشنا شده باشد، رفتارهای ریاست طلبانه نیز به طرز قابل توجهی افت خواهد کرد.
- از وی انتظار نداشته باشید که در هر زمینهای کمک حال شما باشد. در واقع باید به حریم خصوصی فرزند ارشد خود احترام بگذارید و وی را در تمام امور خانه و خانواده دخالت ندهید. او باید بداند که قدرت عملکردی محدودی دارد و نمیتواند هر طور که مایل است رفتار کند.
- مراقب باشید غرور او نزد خواهر و برادرهای کوچک ترش شکسته نشود.
فرزندان وسط
شمار زیادی از والدین نسبت به مسئولیت پذیری فرزندان خود شکایت دارند. در حالی که کودک بزرگتر بدون مشکل خاصی برای رفتن به مدرسه آماده میشود، ممکن است فرزند وسط دائماً به دنبال کمک والدین خود باشد. بسیار دیده شده است که آنها به خصوص از نظر رفتاری دقیقا برعکس هم هستند!
فرزندان وسط را به سختی میتوان در یک دسته مشخص جای داد، زیرا برخورد آنها تا اندازه زیادی به درک شان از فرزند بزرگتر خانواده بستگی دارد. برای نمونه اگر فرزند ارشد محبوب والدین باشد، به احتمال زیاد کودک کوچکتر نیز طمع جلب توجه والدین را خواهد داشت.
به گفته" لمان"، دید فرزندان وسط خانواده به زندگی اینگونه است: خواهر و بردارهای بزرگتر تمام امتیازات و منابع موجود را درو کرده اند. کوچکترها هم هرچه بخواهند در اختیار دارند. پس من باید برای دست یابی به اهدافم، فردی مذاکره گر باشم.
"سالووی" نیز این موضوع را تایید کرده است: این کودکان بیشترین میل را به سازش، معامله و رفتارهای دیپلماتیک دارند. آنها همچنین قدرت بالایی برای مدیریت نا امیدی داشته و از انتظارات واقع بینانه تری برخوردار هستند. از جمله دیگر خصوصیات اخلاقی آنها میتوان به احساس استقلال طلبی و مهارت دوست یابی اشاره کرد.
- اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان وسط باید به چه نکاتی توجه کنند؟
- زمانی که این فرزند واسطهای میان دعواهای خواهر و برادران خود میشود، حتماً از وی تشکر کنید.
- به نیاز وی مبنی بر معاشرت با هم سن و سالان خود توجه بیشتری نشان داده و این فرصت را به گونهای مدیریت شده در اختیار او قرار دهید.
- فرزندان ارشد خانواده پیش از تولد خواهران و برادران خود مرکز توجه والدین هستند و از این بابت غنی میشوند.
ادامه مطلب

درود بر دوستان و همراهان عزیز.حلول ماه مبارک رمضان بر عاشقان ضیافت الهی تهنیت باد.در این ایام و لیالی شریف،ما را از دعای خیر خود محروم نفرمایید.![]()
![]()
![]()
- روزه تمرین عشق و محبت
"انسانهایی پیدا میشوند سی روز ماه رمضان را روزه میگیرند، عید که شد برای کفاره گناهانشان گوسفند حنا بسته سر میبرند، به حج تمتع و عمره میروند، روزی پنجبار سر به سجاده میگذارند، امّا دلشان نه جایی برای محبت است، نه جایی برای مرحمت.
مرد حسابی، پس برای چه اینهمه زحمت میکشی؟! مگر بدون دوست داشتن و دوست داشته شدن میشود ایمان آورد؟!
اگر عشق نباشد، "عبادت" هم کلمهای خشک و خالی میشود. انسان باید با عشق و در عشق ایمان بیاورد؛ باید در رگهایش عشق به خدا و انسانها را حس کند!"
📕 #ملت_عشق
🖌 #الیف_شافاک
- روزه از منظر روانشناسی
رویکردهای جدید روانشناسی بیان میکند که یکی از دلایلی که امروزه انسانها در مقابل رفتارهای دیگران و وقایع بیرونی واکنشهای سریع و نادرستی (که بعدا هم پشیمان هم میشوند) انجام میدهند، به زبان ساده، کوچک بودن فضای ذهنی بعضی از افراد است. افراد با فضاهای ذهنی اندک، از نگهداری افکار و احساسات ناخوشایند(همچون بازی کودک 3ساله در آپارتمان 100 متری) بسیار آزرده خاطر میشوند به همین دلیل در هنگام قرار گرفتن در موقعیتهای ناخوشایند میخواهند مانع ازورود این احساسات شوند که نتیجه آن واکنشهای سریعی همچون پرخاشگری، داد زدن، قهرکردن و ... (همچون دعوت نکردن مهمان) است تا به صورت موقت دچار آرامش شوند در صورتی که پیامد بلند مدت برای هر دو شامل ناراحتی دیگران و مشکلات ارتباطی و شخصی میشود.
- چگونه فضای ذهنی خود را گسترش دهیم؟
روانشاسان مدرن معتقدند که میل به تجربه افکار و احساسات ناخوشایند بدون تلاش برای بیرون کردن یا عمل کردن به آنها به مرور زمان باعث افزایش فضای ذهنی میشود یا به زبان سادهتر یعنی در لحظه ای که خشم، ناراحتی، بی حوصلگی و ... به سراغ ما آمد با داد زدن یا فعالیتهای ناپسند صرفا برای کسب آرامش موقتی آنها را تخلیه نکنیم بلکه اجازه دهیم این احساسات وجود داشته داشته باشد( داشتن آگاهی نسبت به آنها) و برای حل آن موقعیت راه حل مناسبی را پیدا کنیم چون به تصور ابن افراد واکنشهای ناگهانی که صرفا به دلیل فضای ذهنی کوچک ماست برای حل مشکل موقعیتی است در صورتی که با کمی تامل به این نتیجه میرسیم که در این مواقع این عکس العمل ها نه تنها مشکلی را حل نکرده است چه بسا شرایط را هم وخیم تر کرده است، در صورتی که به مرور زمان با ایجاد فضای ذهنی بیشتر فرد میتواند در حضور احساسات ناخوشایند تصمیم معقولی را جهت حل مشکل بیرونی اتخاذ کند.(رویکردهای مدرن روانشناسی به صورت گسترده بر چگونگی ایجاد نحوه رابطه درست با افکار و احساسات به عنوان عاملی موثر جهت حل مشکل موقعیتی و توجه بیشتر بر پیامدهای بلندمدت به جای پیامدهای کوتاه مدت رفتار تاکید دارند.)
- تاثیر روزه داری بر سلامت روان
یکی از راههای موثر برای افزایش فضای ذهنی از طریق تجربه احساسات ناخوشایند، روزه داری است. زمانی که فرد روزه است گرسنگی و تشنگی به وی فشار می آورد و احساسهای ناخوشایندی(بی حوصلگی، خستگی، ناراحتی و ...) در افراد روزه دار به وجود می آید که فرد در واقع با وجود این امیال و از طریق پاسخ ندادن به آنها(نخوردن و نیاشامیدن) به نحوی در حال گسترش فضای ذهنی خود است که نتیجه بلند مدت آن عدم واکنش سریع، تکانشی و نامناسب است که فرد در این حالت میتواند عملکرد موثرتری را در برخورد با افراد و اطرافیان داشته باشد.
با توجه به مطالب ذکر شده میتوان با روزه داری که خداوند متعال قرنها پیش بر انسان ها واجب کرده و فواید این فریضه الهی که در طول زمان و با پیشرفت علم آشکار شده است، جهت ارتقا بعد معنوی و روحی و همچنین بعد جسمانی که در پژوهشهای مختلف به اثبات رسیده است، استفاده نمود.
- تاثیرات سحرخیزی بر انسان:
با عنایت که به این که یکی از ملکوتی ترین لحظات ماه مبارک رمضان،سحرهای این ماه شریف است و از قدیم دعاها و منجات های خاص آن با جان و روح ما عجین شده است،بی مناسبت ندیدیم که از تاثیرات سحرخیزی بر انسان نیز سخن بگوییم.به فرموده لسان الغیب حافظ شیرازی که سحر را کلید گنج سعادت و گنج مقصود می داند:
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود.
و یا در جای دیگر می فرماید:
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
ادامه مطلب

سیب شود رویتان
سبز شود جانتان
سیر شود کامتان
از کرم کردگار، سکه شود کارتان
غم بشود سنجدی، رخت ببندد یواش
پر ز حلاوت شود، چون سمنو زندگی
غرق سعادت شود، شیوه این بندگی
سیزدهتون مبارک
- تاثیر طبیعت بر جسم و روح انسان
بسیاری از ما روزهای کاریمان را در فضاهای بسته، زیر نور چراغ های مهتابی و در برابر کامپیوترها سپری می کنیم، بعد از آن به خانه می رویم و زیر نور صفحه ی تلویزیون، به خیال خود ذهن و جسممان را استراحت میدهیم. کارهای روزمره شهری فرساینده هستند. آنچه را که این محیطهای مصنوعی از انسان میگیرند، طبیعت به او باز میگرداند.
طبیعت گردی، توصیهی پزشکان و روانشناسان
تحقیقات بیان می کند گردش و تعامل با طبیعت برای جسم و روان انسان ضروری است. از اینرو پزشکان و روانشناسان به اختصاص دادن ساعاتی از برنامه خود را به طبیعت گردی به طور مستمر بسیار تاکید دارند.
سلامت جسم لازمهی داشتن ذهنی سالم
همهی ما میدانیم جسم سالم لازمهی داشتن ذهن فعال و روان آرام است. طبیعت با اثرات بینظیری که بر جسم و بدن ما دارد، ما را به ذهنی سالم، فعال و روحیهای با آرامش و با نشاط میرساند.
- طبیعت گردی و استحکام استخوان ها
طبیعت نور آفتاب و فواید بینظیرش را به جسم شما هدیه میکند. نور آفتاب از منابع مهم برای تامین ویتامین D بدن است. با تابش نو خورشید، بدن قادر به ساخت ویتامین D شده و میتواند کلسیم مورد نیاز را جذب کند.
اندکی در زندگی روزمره خود دقیق شوید. در طول روز چقدر در معرض نور خورشید هستید؟ آیا تمام طول روز خود را در منزل یا محیط بسته محل کار می گذرانید؟ اگر پاسخ شما به این سوال “بله” است احتمالا بدن شما در معرض کمبود ویتامین دی قرار دارد.
گردش و تفریح در طبیعت از ساده ترین روش های جذب نور آفتاب و به دنبال آن ویتامین دی بوده و منتج به استحکام استخوان ها می شود. ویتامین دی علاوه بر استحکام استخوان ها از بروز سرطان های مختلف نیز جلوگیری می کند و احتمال ابتلا به بیماری ام اس که یک بیماری خود ایمنی است را با افزایش ایمنی بدن به شدت کاهش می دهد.
- طبیعت گردی تضمینی برای سلامت قلب
همهی ما لذت نفس کشیدن در میان گیاهان را درک کردهایم. تنفس در هوایی تمیز عملکرد جسم را بهبود بخشیده و شما را در داشتن بدنی سالم یاری میکند. تناسب ضربان قلب با اندازه گیری اکسیژن عبوری از مفاصل در طول فعالیت ورزشی سنجیده میشود.
تناسب و سلامت ضربان قلب اهمیت زیادی در قدرت بدنی دارد. طبیعت گردی ورزشی مناسب برای تناسب ضربان قلب است. با فعالیت و تحرک بیشتر نیرو و استقامت بدن بیشتر خواهد شد که نشانه بهبود سلامت ضربان قلب است.
- بهبود خواب با گردش در طبیعت
تمام انواع فعالیتهای ورزشی تاثیر مثبتی در کیفیت خواب دارند. تحرک باعث خواب زودتر و بیدار شدن با حس شادابی بیشتر میشود. طبیعت گردی نیاز به انرژی زیادی دارد که باعث آماده شدن بدن برای خواب در شب میشود. خواب خوب در شب باعث شادابی بیشتر در طول روز میشود. بهبود خواب از طریق فعالیت ورزشی نیازمند حداقل ۱۵۰ دقیقه فعالیت در طول هفته است.
تاثیر طبیعت گردی بر ذهن
مغز شما برای سالم ماندن به مکملهای گرانقیمت یا سوپرفودهای مُد روز نیاز ندارد. تحقیقات نشان میدهند که طبیعت گردی مغزتان را تقویت کرده و سلامت آن را تضمین میکند. به نظر متخصصان بهداشت روان. طبیعت گردی مزایای عاطفی.ذهنی و شناختی دارد.مزایایی که البته هزینه زیادی برای ما ندارد.کافی است برای گردش در طبیعت برنامه ریزی کنیم.
- کاهش تنشهای فردی با طبیعت گردی
طبیعت گردی موجب کاهش سطح تنش در فرد و در نتیجه کاهش میزان بیماری هایی نظیر افسردگی میشود. همچنین ارتباط با طبیعت میتوانی تاب آوری و عزت نفس فرد و حتی در مواردی ارتباطات اجتماعی او را ارتقا دهد.
اسکنهای مغزی نشان میدهند که یک مغز حاضر در طبیعت فعالیت بیشتری در مناطقی که مرتبط با ثبات، حس همدلی با دیگران، و عشق هستند را نشان میدهد. و بر عکس، مغزی که در مناطق شهری گیر افتاده از خود فعالیتهایی مشابه با ترس و استرس را بروز میدهد.
- آزادی از قیدِ تعلق داشتن به چیزی یا جایی
ذهن شما نیاز دارد برای چند روز یا چند ساعت فراموش کند که به جایی یا چیزی تعلق دارد. وقتی کمی ارتفاع میگیرید تمام قوانین و مقرراتی که مردم بر روی زمین برای همدیگر گذاشتهاند به پایان میرسد. چرا که خیلی از این قوانین زندگی کردن را برایمان خیلی سختتر کرده است. این حجم از آزادیِعمل لذت را تا مغزِ استخوانهایمان تزریق خواهد کرد.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
ادامه مطلب

با سلام و احترام محضر همیشه همراهان گرامی.سپاس از دوستان گرانقدرمان در مجتمع فولاد آلیازی و پرسنل زحمت کش آن.عکس فوق در حاشیه بازدید امروز ازین مجتمع معظم گرفته شده است.خدا قوت به همگی.
- اهمیت روانشناسی صنعتی-سازمانی در مدیریت منابع انسانی
روانشناسی صنعتی-سازمانی یک تخصص بسیار مهم و کارآمد در مدیریت منابع انسانی است. ذات مدیریت منابع انسانی ارتباط و تعامل با انسانهاست. انسانهایی که هر کدام دارای ویژگیهای شخصیتی، روانی و فرهنگ متفاوتی هستند. علاوه برآن هرکدام دغدغههای منحصر بفردی دارند که همین عوامل منجر میشود مدیر منابع انسانی در ارتباط با آنها دچار چالش شود. داشتن دانش روانشناسی صنعتی-سازمانی به مدیران منابع انسانی کمک میکند ارتباط مؤثرتری با کارمندان برقرار کنند و موفق به شناسایی هرچه سریعتر مسائل و مشکلات احتمالی کارمندان شوند و در صدد رفع آنها اقدامات لازم را انجام دهند. امروزه سازمانها در تلاشاند مدیران منابع انسانی فعلی خود را طی آموزشهای لازم به این ابزار قدرتمند مجهز کنند یا نسبت به استخدام مدیران منابع انسانی با دانش روانشناسی صنعتی-سازمانی اقدام کنند. البته در شرایط خاصی که فرصت و امکانات کافی برای آموزش یا استخدام فراهم نباشد، به صورت موقت از افراد متخصص در بیرون از سازمان کمک میگیرند تا واحد منابع انسانی را جهت شناسایی و رفع مسائل و مشکلات کارمندان یاری کنند.
در تعریفی جامعتر، روانشناسی صنعتی-سازمانی بمعنای کاربرد اصول روانشناسی در یک سازمان یا شرکت است. آنچه مورد توجه این روانشناسان است دربرگیرندهی بهرهوری، رفتار، تعادل و پیشرفت کارکنان است.
از آنجا که روانشناسی صنعتی-سازمانی دربرگیرندهی مطالعهی جنبه های مختلف رفتار انسان در محیط کار است، کل فرآیند مدیریت صنعتی، برخورد با افراد در محل کار، مشکلات مرتبط با صنعت و مدیریت پرسنل همه در آن گنجانده شده است.
برای آنکه این روانشناسان به درک بهتری از کارکنان برسند اقدام به واگذاری مسئولیتهای تیمی، تربیت کارمندان و ارائه مشاوره به آنها و همچنین انجام انواع آزمونهای رفتاری و شغلی می نمایند.
از آنجا که بخش منابع انسانی به تنهایی قادر به پیشبرد اهداف سازمان نمیباشد،روانشناس صنعتی-سازمانی به یک جایگاه مهم در سازمانها تبدیل شده است. این دو باهم ادغام شده و در جهت اهداف مشترک همکاری میکنند. هدف اصلی آنها این است که محیط کار به محلی مطلوب برای کارمندان تبدیل شود.
- نقش روانشناسی صنعتی-سازمانی در مدیریت منابع انسانی
هر شرکتی بیش از هرچیز به دنبال دستیابی به سود است. سرمایه گذاران بخاطر شهرت یا درجه بالا بودن یک شرکت در آن سرمایه گذاری نمیکنند بلکه معیار آنها برای سرمایه گذاری بازگشت سرمایه و بازدهی شرکت است. بنابراین هر واحدی باید سود محور باشد و باهدف ارائهی کالاها و خدمات با کیفیت به فعالیت بپردازد. در شرکت هایی که منابع انسانی مهمترین منبع برای تولید کالاها و ارائه خدمات هستند سود مستقیما به عملکرد کارکنان بستگی دارد.
درک روانشناسی آدمی و تلاش برای کاربرد مؤثر آن منجر به تقویت انگیزه کارکنان خواهد شد. این امر علاوه بر اینکه میتواند اهداف فردی را محقق کند در رسیدن سازمان به هدف اصلی که همان افزایش سود است تأثیر به سزایی دارد.
حال نتیجه میگیریم اهمیت روانشناسی صنعتی-سازمانی به حدی است که نمیتوان مدیریت منابع انسانی را بدون وجود آن متصور شد. یا بهتر است بگوییم مدیریت منابع انسانی صحیح بدون وجود آن محقق نمیشود.
هدف اصلی روانشناسی صنعتی-سازمانی حفظ و افزایش بهرهوری کار است. روانشناسان نه تنها مشاوره میدهند بلکه اغلب نظارت برنحوهی تعامل و رفتار کارمندان و حتی در برخی مواقع کارفرمایان را بعهده دارند تا بلافاصله مسئلهی موجود را شناسایی و حل کنند. آنها خط مشیهای سازمان را برای کمک به کارمندان و کارفرمایان بررسی میکنند و همچنین به اتفاقات گذشته نگاهی آموزنده دارند و از آنها برای استخدام افراد شایسته استفاده میکنند.
بنابراین کارمندان میتوانند در صورت داشتن شرایط مناسب کارایی بیشتر و رفتار شایستهتری داشته باشند. فقط کافی است آنها را درک کنیم. درک درست نیازمند دانش است و این دانش در بستر سازمان به حضور روانشناسان صنعتی-سازمانی وابسته است. روانشناسی صنعتی-سازمانی باید به شیوه ای صحیح با مدیریت منابع انسانی ادغام شود. اگرچه هر کدام حوزهای جداگانه هستند ولی ادغام آنها در بستر سازمانی نتایجی عالی در پی خواهد داشت.
در ادامه به بررسی چند مورد از مهمترین دلایل اهمیت روانشناسی صنعتی-سازمانی میپردازیم.
ادامه مطلب

عزت نفس و دوست داشتن خود چه ارتباطی با هم دارند؟ (خودتان را دوست داشته باشید)
عزت نفس و دوست داشتن خود رابطه مستقیم و تنگاتنگی دارند. خیلی از افراد می خواهند بدانند که چگونه “” خودم را دوست داشته باشم “”، در این مطلب تمریناتی به شما معرفی میکنیم تا عزت نفس خوبی داشته باشید و خودتان را دوست داشته باشید. زمانی که ما خودمان را دوست داریم، این احساسات مثبت دیگر را در ما تقویت می کند، و زمانی که ما احساسات خوشایندی را تجربه می کنیم، انسان بهتر، زیباتر و مفیدتری خواهیم بود.
عزت نفس پایین اغلب از کودکی آغاز میشود. معلمان، دوستان، خواهرها و برادرها، والدین و حتی رسانهها پیامهای بسیاری به ما منتقل میکنند، هم مثبت و هم منفی. اما به دلایلی، پیامی که به ما القا میکند که «تو به اندازه کافی خوب نیستی» ماندگارتر است.
دوست داشتن خود وضعیتی است که فرد در آن از طریق فعالیت هایی که موجب رشد جسمی، ذهنی و معنویش می شوند احساس ارزشمندن و علاقه به خود را احساس می کند. دوست داشتن خود مانند همه انواع دوسعزت نفس و دوست داشتن خودت داشتن پویا و در نوسان است، و این علاقه توسط افکار، رفتار و کنش ما تغییر می کند.
یکی از علت های دوست نداشتن خود عزت نفس پایین است برای رسیدن به عزت نفسی سالم تمرین کنید. همچنین شما باید خود را از ترسهایی که دورتان را گرفته رها کنید دوره ای درخصوص رهایی از ترس برای شما وجود دارد که می توانید یاد بگیرید بدون هیچ ترسی
تمریناتی که می توانید برای دوست داشتن خود انجام دهید عبارتند از :
- برای جسمتان ارزش قائل شوید
- تکرار عبارات مثبت
- اجازه ندهید فکر انتقادی مانع از موفقیت و رشدتان بشود
- دایره ای از ارتباطات مثبت بسازید
- به شخصیت خود احترام بگذارید
- اجازه ندهید که ضعف هایتان موجب عقب ماندگیتان شود
- صبر و پشتکار داشته باشید
- دلیل ناراحتی خود را بیابید
درکتان از خود را تغییر دهید :
برای اینکه احساس ارزشمند بودن کنید، باید چشمانتان را شسته و با دیدی توام با خودآگاهی و عشق به خودتان نگاه کنید. پذیرش و عشق باید از درونتان بیاید.برای اینکه ارزشمند باشید نیازی نیست خاص و متفاوت باشید. ارزش شما در ذات واقعی و خوبی درونیتان است. شما نوری بسیار زیبا هستید. شما عشق هستید. شاید بتوانید عظمت خودتان را زیر خاک مدفون کنید اما هیچوقت نمیتوانید آن را از بین ببرید. دوست داشتن خودمان کاری نیست که یکمرتبه اتفاق بیفتد، فرایندی بی انتها و مداوم است.
چگونه ضعف هایمان منجر به توقف رشدمان و دوست داشتن خودمان نشود؟
ضعف هایتان را به چشم یک راهنما ببینید که شما را به سمت پیشرفت هدایت می کند. به آغوش گرفتن ضعف ها به این معنی نیست که دیگر نمی توانید خود را رشد بدهید. بلکه گاهی، آگاهی از ضعف ها کمک می کند تا آن ها را محو کنیم. اگر در خود ضعفی می بینید که دوست دارید آن را در خود از بین ببرید، پس دیگر منتظر نمانید و در این راه تمام تلاش خود را بکنید.
اگر خودتان را دوست داشته باشید، باید با خودتان مهربان باشید :
"دکتر ویلیامز" میگوید: «با خودتان مهربان باشید. این یعنی در زمان هایی که احساس میکنید رفتاری خود منتقدانه در پیش گرفته اید، با خودتان مهربان و ملایم باشید. به این فکر کنید که در چنین موقعیتی با دوستانتان چگونه رفتار میکردید. چون ما اغلب به دیگران توصیههای بسیار بهتری میکنیم تا به خودمان.»
پیش شرطهای دوست داشتن خود چیست؟
کسی که بخواهد خود را دوست داشته باشد، باید به تمام بخشهای زندگی خود اهمیت دهد. کسی که خود را دوست دارد تلاش میکند تا بهترین خود باشد، نه اینکه برای دیگران بهترین باشد. کسی که خود را دوست دارد از خود مراقبت و برای کسب احساس بهتر، تلاش میکند.
ادامه مطلب

- تغییر باورها : مهمترین تغییرات زندگی با تغییر نگاه
تغییرات زندگی چگونه رخ میدهند؟ چگونه میتوانیم در زندگیمان تغییرات مثبت ایجاد کنیم؟ آیا تغییر مثبت زندگی با تغییر نگاه اتفاق میافتد؟ هر شخصی به شکل مخصوص خود در زمینههای مختلف تغییر ایجاد میکند.
در این مطلب قصد نداریم در مورد تغییرات ظاهری در خودمان یا تغییرات ظاهری زندگی صحبت کنیم. بلکه قصد داریم از تغییری حرف بزنیم که ابعادی بس عمیقتر و بنیادیتر در زندگی ما دارد. تغییراتی که میتوانند حال ما را از درون بهتر کنند. تغییراتی که میتوانند زندگی ما را دچار تحول کنند. تغییری که پایدار باشد و باعث رشد و شکوفایی ما شود.
اما سوال مهم این است که پایدارترین تغییرات زندگی چه تغییراتی هستند؟ چه تغییراتی میتوانند واقعا حال ما را خوب کنند؟
- مهمترین تغییر زندگی چیست؟
در این مطلب در مورد تغییراتی بنیادیتر و مهمتر صحبت میکنیم. تغییراتی که میتوانند حال ما را خیلی خوب کنند. تغییرات جزئی و تغییرات ساده را همه بلد هستند. همه میتوانند دکوراسیون منزل را تغییر بدهند و این کار را تقریبا همه خوب بلد هستند ولی اغلب بلد نیستیم تغییرات اساسیتر در زندگیمان بدهیم. تغییراتی که بتوانند برای مدتی طولانی برای ما شادی درونی بههمراه داشته باشند.
وقتی نگاه ما تغییر کند، افکار ما تغییر کند و نگرش ما نسبت به جهان اطرافمان تغییر پیدا کند، زندگی ما دستخوش تغییرات بسیاری قرار میگیرد. اگر تغییر باورها از مهمترین نوع تغییراتی است که هر کسی میتواند در زندگی دنبال کند.
- تغییر نگاه، تغییر نگرش و تغییر زندگی
"وین دایر" معتقد است اگر نگاه کسی تغییر کند، زندگیش تغییر خواهد کرد. اگر فردی بخواهد در زندگی خودش تغییری اساسی بدهد باید بتواند در نوع نگرش و نگاه خود تغییر ایجاد کند. شاید این سوال پیش بیاید که تغییر نگاه یعنی چه؟ تغییر نگرش به چه معنا است؟ مگر میشود نگاه را تغییر داد؟ بگذارید با مثالی به این موضوع بپردازیم.
برای درک معنی و مفهوم تغییر نگاه مثالی میزنم. ساختمانی چند طبقه یا برجی بلند را تصور کنید. ابتدا خودتان را ببینید که در طبقه منفی یک این ساختمان قرار دارید. حالا تصور کنید، در طبقه منفی یک پنجرهای هم تعبیه شده که البته به دیوار بسته باز میشود و نمیتوانید جایی را ببینید. آن پنجره عملا کاربردی ندارد و منظرهای در جلوی چشمان شما وجود ندارد. حالا تصور کنید به طبقه اول و دوم آن ساختمان رفتهاید. حالا در این وضعیت از پنجره بیرون را نگاه کنید. چه میبینید؟ چه منظرهای پیش روی چشمان شما قرار دارد؟ ممکن است بتوانید درختان، فضای سبز، خودروهای پارک شده، کودکانی که بازی میکنند، رهگذران و … را ببینید. حالا سوار آسانسور شوید و چند طبقه بالاتر مثلا طبقه دهم ساختمان بروید، حالا با چه منظرهای روبهرو هستید؟ از طبقه دهم میتوانید فضای وسیعتری را در مقابل چشمان خودتان ببینید. پهنه وسیعتری از شهر زیر پای شما قرار دارد. به آسمان نزدیکتر شدهاید و از آن بالا حس اقتدار بیشتری دارید. مجددا سوار آسانسور شوید و به طبقه بیستم یا سیام برج بروید. کل شهر زیر پاهای شما قرار دارد. آنچه در مقابل چشمانتان میبینید، کل شهر است. احساس اقتدار بیشتری میکنید و زاویه دید وسیعتری دارید. هر چقدر بالاتر میروید، نگاه شما وسیعتر و زاویه دید گستردهتری دارید. وقتی طبقه منفی یک بودید از پنجره چیزی نمیدید و حالا در طبقه سیام، شهر زیر پاهای شما است.
- زاویه دید
زاویه نگاه شما در طبقه اول با طبقه چقدر تفاوت دارد؟ ترجیح میدهید در کدام طبقه باشید، منفی یک یا طبقهی سیام؟ تغییر نگاه هم به همین صورت است. همان طوری که این ساختمان یا برج طبقات و سطوحی داشت، آگاهی و توانمندیهای ذهنی ما نیز سطوحی دارد. وقتی در سطوح پایینی آگاهی قرار داریم، زاویه دید محدودتری داریم و نگاه ما محدود و سطحی است.
ولی وقتی سطح آگاهی بالاتری داریم و در طبقات بالایی ساختمان ایستادهایم، نوع نگاه ما به زندگی تغییر میکند و جهان را با زاویه دید وسیعتری میبینیم. تغییر نگاه در زندگی به معنی این است که زاویهی دید خودمان را نسبت به زندگی گستردهتر و وسیعتر کنیم.
- تصمیم برای اعمال تغییرات در زندگی
برای رشد و پیشرفت خودتان باید زمان و انرژی صرف کنید. در طی سالها با افرادی روبهرو بودهایم که نه در طبقه منفی یک بلکه در طبقه منفی ۲۰ از نظر قدرتهای تفکری قرار داشتهاند. افرادی که برای سادهترین تصمیمگیریها و سادهترین مسائل، دچار مشکل بودهاند ولی این را هم دیدهام که با تمرین و قرار گرفتن در مسیر درست و با کمک راهنمای خوب توانستهاند از این وضعیت خارج شده و رشد کنند. چه کسانی میتوانند در پنتهاوس برجها زندگی کنند؟ شما لیاقت زندگی در بهترین پنتهاوسهای جهان را دارید. نترسید و برای خارج شدن از زیر زمین تاریک ذهنی تلاش کنید. اعماق زمین جای زندگی نیست. تلاش کنید، قطعا موفق میشوید. افراد دیگری هم بودهاند که با تلاش و پیمودن مسیر درست توانستهاند کاری برای خودشان انجام بدهند.
- تغییر نگاه چگونه رخ میدهد؟
این مثل را شنیدهاید که میگویند فلانی فقط نوک دماغش را میبیند. این مثل بهخوبی زاویه دید محدود و نگاه محدود را نشان میدهد. وقتی نگاه محدود و نگرشی محدود داریم، تنها تا نوک بینیمان را میبینیم. تغییر نگاه، یعنی تغییر زاویه دید و با تغییر نگاه و خلاص شدن از محدودیتهای ذهنی میتوانیم به تجربه جدیدی از زندگی دست پیدا کنیم. اما تغییر نگاه چگونه رخ میدهد؟ چگونه باید نگاه خودمان را گستردهتر کنیم و از شر محدودیتهای ذهنی خلاص شویم؟ بهعنوان یک فرمول کلی میتوانیم بگوییم همیشه در حال تلاش و یادگیری باشید. به آگاه شدن و هوشیار بودن اهمیت بدهید. هر کتاب جدیدی که میخوانید دیدگاههای جدیدی برای شما ایجاد میکند و میتوانید جهان را از دریچه جدیدی نگاه کنید.
ادامه مطلب

- آثار روانی هدیه چیست ؟
"الهَدِيَّةُ تُورِثُ المَوَدَّةَ ، و تَجدُرُ الاُخُوَّةَ ، و تُذهِبُ الضَّغينَةَ ، تَهادُوا تَحابُّوا ."
هديه دادن محبّت مى آورد و برادرى را نگه مى دارد و كينه و دشمنى را مى برد. براى يكديگر هديه ببريد تا دوستدار هم شويد.( بحار الأنوار )
هدیه دادن و هدیه گرفتن قدمت بسیار قدیمی دارد و می توان گفت که از زمان های قدیم هدیه از جز عادت ها و رسم ها در هر فرهنگی شده است و فقط به جامعه ما خلاصه نمی شود و در هر جای دنیا می توان آن را دید . و هدیه بخش مهمی از روابط اجتماعی می باشد و می تواند صمیمیت و شادی را در خودر رواج دهد به عبارتی هدیه دادن و هدی گرفتن در خانواده ، میان دوستان ، محل کار و ... اثرات مثبت بسیاری را دارد به میزان بسیار بالایی روابط را بهبود می بخشد .
هدیه ها ممکن است با مناسب و یا بی مناسبت باشد و در هر دو حالت آثار مثبت را می توان مشاهده کرد . زمانی که زوجین برای یکدیگر هدیه می دهند در واقع میزان عشق و علاقه ی خود را نشان می دهند و این کار باعث می شود تا صمیمت بین آن ها بیشتر شده و نشان از این دارد که آن ها به یکدیگر ارزش قائل هستند و برای خوشحال کردن یکدیگر تلاش می کنند و در واقع میزان توجه و گذاشتن وقت برای یکدیگر را نشان می دهند . دادن هدیه می تواند حتی یک شاخه گل باشد و ممکن است بی مناسبت باشد و یا وجود مناسبت نظیر تولد و سالگرد ازدواج باشد حتی زمانی که فرد از همسر خود ناراحت باشد می تواند با خرید هدیه و حتی شاخه گلی او را از ناراحتی دربیاورد و آن را جبران کند . هر یک از افراد خانواده به دیگری هدیه ای را تهیه می کنند و این چنین رابطه ی خود را پایدار تر می کنند .
هدیه دادن والدین به کودکان و یا بر عکس آن نیز بسیار مناسب است زیرا که زمانی که والدین به کودکان و نوجوانان خود هدیه ای را تهیه می کنند در واقع رابطه ی والدین و فرزندی خود را استحکام می بخشند و فرزندان نسبت به والدین خود حس بسیار مثبتی را تجربه خواهند کرد . هدیه ممکن است در مناسبت هایی نطیر تولد ، روز دختر ، روز کودک و ... باشد . زمانی که کودکان برای والدین خود هدیه ای را می دهند در واقع قدر دان زحمات پدر و مادر خود هستند و در جهت شاد کردن و خشنود کردن آن ها گام برداشته اند .
بر اساس مطالعات مراکز روانشناسی صنعتی و شغلی، افراد برای این که دچار فرسودگی در محل کار خود نشوند باید رابطه ی مناسبی را با همکاران خود بر قرار سازند زیرا رابطه مناسب و صمیمی با همکاران از فرسودگی و افسردگی شغلی می کاهد و هدیه دادن می تواند در این جهت گام موثری باشد .
هورمون سرتونین نقش موثری در زندگی انسان دارد و از جز هورمون های مهم در تعیین سلامت روحی و روانی افراد دارد و برخی از فعالیت ها نظیر ورزش کردن ، ارتباطات خوب ، موفقیت و ... میزان آن را بالا می برد که حتی هدیه گرفتن نیز در آن تاثیر دارد . به عبارتی زمانی که میزان ترشح این هورمون در بدن پایین باشد فرد با افسردگی و بسیاری از اختلال ها و مشکلات روانی دیگر مواجه خواهد شد و به همین دلیل به اندازه بودن آن بسیار مهم است . هدیه گرفتن از مواردی است که باعث شادی فرد می شود و در نتیجه میزان این هورمون بالا رفته و برای فرد شرایط بهتری رقم می خورد . روانشناس بیان می کنند که هدیه دادن به اندازه هدیه گرفتن بسیار برای روح و روان انسان تاثیر گذار است زیرا بر اساسی که تحقیقاتی که انجام شده است به این نتیجه رسیده اند که همانطور که کمک کردن به فرد دیگری می تواند باعث افزایش میزان خرسندی و عزت نفس فرد از خودش شود و می تواند دید مثبتی نسبت به خودش داشته باشد ، هدیه دادن نیز همین نقشی را دارد و به عبارتی می توانیم بگوییم شخص هدیه دهنده نیز شاد می شود و حس خوبی را تجربه می کند . برای ایجاد چنین حس ارزشمندی در خود هدیه دادن به کسانی که دوستشان داریم بسیار فعالیت اثر بخشی بر روح و روان ما دارد .
- چه نکاتی را در هدیه دادن باید رعایت کنیم ؟
تهیه کردن هدیه کار آسانی به نظر می آید اما باید بدانیم که با دشواری هایی همراه است و برای این که اثر مثبت و موثری داشته باشد باید به برخی از نکات توجه کرد . یکی از نکات مهم این است که هدیه ای که می دهیم مناسب با سن و جنسیت فرد باشد . برای مثال زمانی که می خواهیم برای کودکی هدیه تهیه کنیم ، باید متناسب با سن او باشد و به عبارت واضح تر کودک از آن خوشش بیاید . البته باید این موضوع را در نطر بگیریم که در هر فرهنگی هدیه دادن مختلف است و اگر قصد هدیه دادن به فردی داریم که سنت و آیین و فرهنگ متفاوتی دارد ، باید اطلاعات لازم را به دست بیاوریم و مناسب با آن تهیه کنیم و همچنین باید بدانیم که هدیه ای که می خواهیم تهیه کنیم مناسب برای فرد باشد . طبق نظر مشاوران ،اجتناب از هدیه دادن هیچ سودی به رابطه ها ندارد و در واقع با اجتناب از آن فرد را از لذت دریافت هدیه محروم می کنیم
ادامه مطلب

- عشق واقعی چیست؟
"احبک ان امیزک عن الجمیع: شعورا واحساساو اهتماما"
عشق یعنی بین او و دیگران از چند جهت فرق بذاری. «حدیثاً و شعوراً و اهتماماً».
- اول: نوع کلامت با او فرق کنه با دیگران.
- دوم: احساست به او منحصر به فرد باشه.
- سوم: که به نظرم از همه مهمتره، «توجه خاص».
"نزار قبانی"
عشق واقعی نوعی عشق و محبت است که شما نسبت به کسی دارید و محدود به قوانین رفتاری انسان نیست. رفتار انسان ساده و قابل درک است. وقتی کسی به شما لطمه میزند، از دست او عصبانی میشوید. وقتی کسی خوششانسی میآورد یا کار بهتری پیدا میکند، نسبت به او حسادت میکنید. و وقتی غرورتان را زیر پا میگذارد یا شما را تحقیر میکند، دوست دارید انتقام بگیرید. اینها همه رفتار انسان هستند، چرا که این صفات در وجود ما ریشه دارد. اما زمانی که شما عشق واقعی را با کسی تجربه میکنید، غرایز اولیه و رفتار خود را تنها در برابر این شخص تغییر میدهید. عشق واقعی فراتر از رفتار معمولی انسان است. عشق واقعی شما را در برابر یک شخص خاص تبدیل به انسان بهتری میکند.
اگر شما در رابطهای هستید که هر دوتان واقعا یکدیگر را درک میکنید و با هم سازگار هستید و از همه مهمتر، عاشق همدیگر هستید، به احتمال زیاد، در حال تجربه کردن عشق واقعی هستید.
- عشق واقعی را نمیتوان به زور بهدست آورد
عشق واقعی به طور طبیعی و از صمیم قلب باید تجربه شود. شما هر چهقدر هم که تلاش کنید، نمیتوانید ادای عشق واقعی را دربیاورید. اگر یک زن و شوهر نتوانند آزمون سازگاری را در مرحلهی شیفتگی با موفقیت پشت سر بگذارند، تجربهی عشق واقعی برای هر دوی آنها بسیار سخت خواهد بود.از سوی دیگر، اگر هر دو طرف بتوانند یکدیگر را درک کنند و با هم ارتباط برقرار کنند، کمکم در کنار هم بودن را دوست خواهند داشت و به یک جفت جداییناپذیر تبدیل خواهند شد. و در نهایت، این پیوند به یک عشق پاک و فداکارانه تبدیل میشود که ما آن را عشق واقعی مینامیم.
- نشانه های عشق واقعی
شاید تعریف کردن عشق واقعی دشوار باشد، اما نشانههایی را برای پیدا کردن عشق واقعی میتوان در هر رابطهای عشقی کاملی به وضوح دید.
اگر شما در یک رابطه هستید و میخواهید بدانید که آیا در حال تجربه کردن نابترین شکل عشق هستید یا نه، به این نشانه ها توجه کنید:
۱. بده و بستان در عشق.
شما با تمام وجود هر چه دارید و ندارید فدای رابطهتان میکنید، بدون اینکه خواستهای داشته باشید یا انتظار داشته باشید که در قبال چیزی که به شریک زندگیتان میدهید چیزی از او بگیرید و به این شکل کارهایتان را توجیه کنید.
۲. خوشبختی محض.
فقط تماشای لبخند یا خندههای بلند طرف مقابلتان شما را پر از شادی میکند، حتی اگر مشکلی داشته باشید یا در حال سپری کردن یک روز سخت باشید. پس اگر اینطور است بدانید که این نشانه عشق واقعی است.
۳. رنج و خشم.
وقتی شریک زندگیتان شما را ناراحت میکند به شدت آسیب میبینید، اما کارهای او هرگز شما را خشمگین نمیکند. شما نمیتوانید لحظهای ناراحت یا ناامید شوید، اما قادر نیستید به مدت طولانی از دست او عصبانی باشید چرا که عصبانی ماندن یا سکوت در برابر آنها بیشتر شما را آزار میدهد.
۴. فداکاری.
شما برای شادی یا راحتی او فداکاری میکنید، حتی اگر هرگز متوجه این موضوع نشود.
۵. تلاش و کوشش در مسیر درست.
شما برای بهبود رابطه تلاش و کوشش فراوانی میکنید، و نقشی آگاهانه دارید در تلاش برای خشنود کردن شریک زندگیتان و کاری میکنید که او احساس کند خاص و دوست داشتنی است.
۶. شما هرگز نمیتوانید او را آزار بدهید.
زمانی که شما واقعا عاشق کسی هستید، حتی نمیتوانید آزار دادن او را به لحاظ روحی یا جسمی تصور کنید. انتقام یک غریزهی قوی در انسان است، اما عشق واقعی باعث میشود شما به طور کامل از خودگذشته و فداکار باشید. پس این نشانه عشق واقعی را دست کم نگیرید.
۷. شما سر قولتان میمانید.
هنگامی که به شخص مورد علاقهتان قولی میدهید، سرتان هم برود سر قولتان میمانید حتی اگر بدانید در صورتی که زیر قولتان بزنید او هرگز متوجه نخواهد شد. هنگامی که شما عشق واقعی را تجربه میکنید، وجدان اخلاقی شما بسیار قوی میشود هنگامی که پای فرد خاص زندگیتان به میان میآید.
۸. ما.
در یک رابطهی کامل، خوب است که فضای خودتان را برای رشد فردی داشته باشید. اما در عین حال، اگر شما واقعا شریک زندگی خود را دوست دارید، باید او را به عنوان بخشی از زندگی خود ببینید. هنگامی که شما دربارهی آیندهتان فکر میکنید، قطعا او را نیز کنار خود میبینید.
۹. شما بخشی از بار او را بر دوش میگیرید.
شما این کار را میکنید حتی اگر مجبور نباشید. شما نمیتوانید تحمل کنید که آدم خاص زندگی شما در حال رنج کشیدن است. اگر او در حال مقابله با مشکلی است، همیشه دوست دارید دست یاریتان را به سوی او دراز کنید حتی با وجود اینکه شما هم مشغلهی خودتان را دارید.
ادامه مطلب
بر لب یار شوخ دلبندم
خفته لبخند گرم زیبایی
خنده نه، بر کتاب عشق و امید
هست دیباچه فریبایی
خنده نه دعوتی ست، عقل فریب
بهر آغوش آرزومندی
قصه محرمانهای دارد
ز خوشیهای وصل و پیوندی
چون شراب خنک به جام بلور
هوس انگیز و تشنگی افزاست
جام اول ز مینگشته تهی
جام های دوباره باید خواست
نقش یک خواهش است و میریزد
زان لبان درشت افسون ریز
گرمی و لذتی به جان بخشد
همچو خورشید نیمه پاییز
پیش این خندههای مستی بخش
دامن عقل میدهم از دست
چه عجیب از خطا و لغزش من؟
مست را لغزش و خطا بایست
سیمین بهبهانی
![]()
![]()
![]()
- زبان بدن، جادوی لبخند ها و خنده ها
زبان بدن به انواع شکلهای ارتباط غیر کلامی یا رفتاری اشاره میکند که یک فرد از طریق رفتارهای فیزیکی خود، بدون آنکه صحبتی بکند با دیگران قادر است، ارتباط برقرار نماید.
زبان بدن یکی از اجزای ارتباطات غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی دارد.
مادربزرگ ها بیشتر اوقات به کودکان می گویند وقتی آدم جدیدی می بینی خودت را شاد نشان بده، لبخند بزن، دندان های سفیدت را نشان بده. علتش این است که مادربزرگ ها می دانند که این کار چه تاثیر مثبتی بر روی دیگران می گذارد.
در اوایل قرن نوزدهم میلادی برای اولین بار "دوشن د-بولون" بر روی موضوع لبخند مطالعاتی را با استفاده از دستگاه های تشخیص الکتریکی و محرک برقی انجام داد و سعی کرد میان لبخند غیر واقعی و خنده تفاوت قائل شود. او سر افرادی را که با گیوتین قطع شده بود بررسی کرد تا ببیند عضلات صورت چطور کار می کنند. او عضلات صورت را از زوایای مختلف کشید و این را که کدام عضلات کدام لبخند را ایجاد می کنند ثبت کرد. او در مطالعات خود کشف کرد که لبخندها توسط دو رشته عضلات کنترل می شوند:
عضلات زیگوماتیک ماجور که در امتداد کنار چهره قرار دارند و گوشه های دهان را به هم متصل می کنند و در واقع دهان را به عقب می کشند تا دندان ها را نمایش دهند و گونه ها را بزرگتر کنند. و عضلات اُربیكولاريس اُكولی که چشم ها را به عقب می کشند و آنها را تنگ تر می کنند.
فهم و شناخت این عضلات از آن رو مهم است که بدانیم کدام عضلات برای ساخت لبخند دروغین استفاده می شوند. از عضلات زیگوماتیک ماجور که آگاهانه کنترل می شوند برای تولید لبخند دروغین استفاده می شود تا فرد دوستانه تر به نظر برسد. اما عضلات اُربیكولاريس اُكولی احساسات حقیقی و لبخند واقعی را آشکار می کنند. بنابراین برای کشف صداقت در لبخند یک فرد قبل از همه باید به خط چروک کنار چشم او توجه کنید.
یک لبخند طبیعی در اطراف چشمان چین و چروکی را | ایجاد می کند و در مقابل در لبخندهای دروغین تنها بر حالت دهان و باز شدن آن متمرکز شوید.
بنابراین باید بدانید که در یک لبخند واقعی، علاوه بر اینکه، گوشه های لب کشیده می شود، عضلات اطراف چشم نیز در یک حالت خاص قرار می گیرند.
- لبخند زدن علامت اطاعت و تسلیم است
خندیدن در تمام دنیا نشانه این است که شخص شاد است. انسان زمانی که به دنیا می آید، گریه می کند و وقتی که به ماه ۴ یا ۵ ام تولد خود می رسد، خندیدن را یاد می گیرد. همچنین بچه ها به سرعت می آموزند که با گریه کردن می توانند توجه ما را جلب کنند و اینکه لبخند زدن باعث می شود در مرکز توجه بمانند. البته تحقیقات بر روی شامپانزه ها نشان می دهد که هدف لبخند زدن از این هم عمیق تر و دیرینه تر است.
یکی از خنده های انسان زمانی است که در برابر یک نیروی قدرتمند مغلوب می شوند و حالتی ترسیده را به خود می گیرند که در این حالت، لب و فک پایین آنها پایین آمده و دندان ها معلوم می شود، عضلات اطراف چشم تقریبا حرکتی ندارند. می تواند به نوعی شبیه لبخندی از روی ترس و عصبانیت برای انسان و زمانی باشد که وارد جاده ای شلوغ می شود و نزدیک است زیر اتوبوس برود این فرد از روی ترس لبخند می زند و می گوید: وای نزدیک بود منو به کشتن بدی!
نوع دیگر خنده نیز زمانی است که می خواهید فردی دوستی شما را بپذیرد و در واقع به او می گویید که برایش تهدیدی در کار نیست. البته این حالت به نوعی تسلیم را نیز نشان می دهد. نداشتن لبخند بر لب نشان می دهد که چرا برخی افراد مانند، ولادیمیر پوتین، جیمز کانگنی، کلینت ایستوود، مارگارت تاچر و چارلز برانسون به نوعی عبوس به نظر می رسند، زیرا عموما لبخند کم می زنند و خندیدن را نوعی تسلیم می دانند.
- چرا لبخند واگیردار است؟
نکته جالبی که درباره لبخند وجود دارد این است که خندیدن مسری است و اگر شما لبخند بزنید، طرف مقابل شما نیز می خندد، حتی اگر این خندیدن واقعی نباشد.
تحقیقاتی که پروفسور اولف ديمبرگ در دانشگاه اوپسالای سوئد انجام داده است نشان می دهد ذهن بصورت ناخودآگاه جذب حرکات و عضلات طرف مقابل می شود.
او در این آزمایش با استفاده از تجهیزاتی که علائم الکتریکی را از عضلات دریافت می کنند، میزان فعالیت عضلات صورت ۱۲۰ داوطلب را در هنگام مشاهده تصویر چهره های شاد و عصبانی اندازه گرفت. به هر داوطلب گفته شده بود که با دیدن این تصاویر، اخم کنند، بخندند یا بی حرکت بمانند. از آنها در خواست شده بود چهره ای به خود بگیرند که نقطه مقابل حالت تصویر بود. مثلا با اخم به تصویر لبخند نگاه کنند. افراد در مقابل تصاویر لبخند به راحتی عکس العمل لبخند انجام می دادند اما در مقابل تصویر ناراحتی نمی توانستند حالت خنده را به راحتی نمایش دهند البته همه سعی می کردند که بصورت آشکارا در مقابل این تصویر منفی عکس العملی مثبت از خود نشان دهند اما با توجه به حرکات عضلات این عکس العمل دروغین کاملا مشهود بود.
استاد روت کمپبل از دانشگاه کالج لندن، اعتقاد دارد که یک عصب منعکس کننده در مغز ما هست که قسمت مربوط به تشخیص چهره ها و حالات شخص را فعال می نماید و باعث واکنش آینه ای فرد می شود. در واقع افراد در مقابل عکس العمل فرد مقابل خود یک کپی برداری را انجام می دهند.
بنابراین توصیه می شود که همیشه برای برقراری ارتباط بهتر با طرف مقابل خود سعی کنید که لبخند بزنید و این عمل باعث خواهد شد که طرف دیگر نیز رفتاری مناسب تر را از خود نشان دهد.
علم ثابت کرده است که لبخند زدن باعث ایجاد رفتاری مناسب تر در مقابل شما می شود.
در طول سی سال بررسی روند فروش محصولات و مذاکرات متوجه شدم که لبخند زدن در زمان مناسب مثلا در مراحل اولیه فروش که افراد یکدیگر را می سنجند باعث پاسخ مثبت هر دو طرف میز مذاکره می شود و این نیز به موفقیت بیش تر و فروش بالاتر می انجامد.
ادامه مطلب

- بهداشت روانی در محیط کار | سهم کارفرما و کارمند در سلامت روانی
بهداشت روانی در محیط کار این روزها برای همه مهم است.حمایت از سلامت روان در محیط کار دیگر یک امر خوب نیست، بلکه یک ضرورت است. بر کسی پوشیده نیست که عوامل خطر مرتبط با کار می توانند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارند. سلامت روانی کارمندان باعث کارآمدی بیشتر آن ها در محیط کار و پیشرفت شغلی آن ها نیز می شود. ایجاد راه حل های سلامتی برای کمک به پیشرفت کارکنان اولین قدم در هر شرکتی است. به طور مشابه، کارمندان نیز می توانند کارفرمایان خود را تشویق کنند تا برنامه های بهداشت روانی را در محل کار ارائه دهند.
- سلامت روان چیست؟
سلامت روان حالتی از رفاه است که در آن فرد میتواند با استرسهای روزمره کنار بیاید، به نحوی سازنده کار کند، به پتانسیل کامل خود دست یابد و به جامعه خود کمک کند. سلامت روان همراه با سلامت جسمی و رفاه اجتماعی جزء ضروری سلامت کلی است.همچنین ذکر این نکته مهم است که سلامت روان بیش از عدم وجود اختلالات روانی است. شما می توانید بدون داشتن بیماری، سلامت روانی ضعیفی داشته باشید.
سلامت روان و عملکرد انسان دو هدف مجزا نیستند بلکه دو بخش از یک معادله هستند. آنها چیزی هستند که انسان را شکوفا می کنند.رابطه بین بدن و ذهن جزء ضروری سلامت روان است. آنها با هم، تعادل درونی ما را تشکیل می دهند.در دنیای امروز، سلامت روان کارمندان باید اولویت اصلی مشاغلی باشد که به دنبال استخدام کارمندان با عملکرد بالا هستند.به طور خلاصه، پنج نکته کلیدی در مورد سلامت روان عبارتند از:
- سلامت روان بیش از فقدان بیماری روانی است
- بدون سلامت روان نمی توانید سلامت جسمانی داشته باشید
- سلامت روان به کاهش استرس کمک می کند
- عملکرد انسان و سلامت روان دست به دست هم می دهند
- سلامت محل کار باید در اولویت قرار گیرد
- تاثیرات بهداشت روانی در محیط کار
وقتی از نظر روحی و روانی احساس خوبی داشته باشید، با سلامت روانی خوبی به شغل خود نزدیک می شوید. شما سازگار، انعطاف پذیر هستید. شما قادر به مدیریت چالش ها هستید. کمک های شما به تیمتان معنادار است و در زندگی شخصی و حرفه ای خود پیشرفت می کنید.اما وقتی با سلامت روانی ضعیف در محل کار دست و پنجه نرم می کنید، حتی اگر شدید نباشد از بسیاری جهات بر شغل شما تأثیر منفی می گذارد.
- عوامل هشدار دهنده بهداشت روانی در محیط کار
سلامت روان کارکنان می تواند در محیط کار به دلایل زیر تحت تأثیر منفی قرار گیرد.
سیاست های بهداشتی و ایمنی ناکافی:
سیاست های ایمنی و بهداشت محیط کار با هدف محافظت از رفاه کارکنان، بازدیدکنندگان و مشتریان است. آنها همچنین از کارفرمایان محافظت می کنند. به عنوان مثال، یک سیاست کلی ممکن است شامل مشاوره با کارکنان در مورد مسائل بهداشتی روزمره یا نشان دادن تعهد به شرایط کار ایمن باشد. آیا کارمندان با مواد خطرناک یا تجهیزاتی که نگهداری ضعیفی دارند کار می کنند؟ آیا محل کار بیش از حد شلوغ، نور یا تهویه ضعیف یا غیربهداشتی است؟ آیا حوادث محل کار شایع است؟ آیا شکایات یا نگرانی های ایمنی کارکنان بی پاسخ مانده است؟ محیطهای کاری با سیاستهای ایمنی و بهداشتی ضعیف ممکن است سلامت روانی کارکنان را کاهش دهد، کارکنان را از دست بدهد، تحت تعقیب قرار گیرد و سودآوری را کاهش دهد.
شیوه های ارتباطی و مدیریتی ضعیف:
ارتباطات و شیوه های مدیریتی مهربان و جذاب، نشانه یک رابطه خوب مدیر و کارمند است.از سوی دیگر، ارتباطات و شیوه های ضعیف باعث ایجاد فشار در روابط، ایجاد سلامت روانی ضعیف و افزایش استرس در محل کار می شود.
سطوح پایین حمایت از کارکنان:
مدیرانی که به رفع موانع کمک نمیکنند یا منابع را با کارکنان به اشتراک نمیگذارند، میتوانند به احساس غرق شدن و بی انگیزگی کارکنان کمک کنند. به عنوان مثال، مدیران به جای اینکه از کارکنان انتظار داشته باشند وظایفی را که در مورد آنها واضح نیست، مشخص کنند، باید نحوه تکمیل آن وظایف را نشان دهند و برای سؤالات در دسترس بمانند.
فشار عملکرد:
انتظارات کارکنان برای عملکرد مداوم در سطوح اوج، فشار غیرمنطقی بر آنها وارد می کند. منجر به افزایش حجم کار و ساعات کار، استرس مضاعف و خستگی عاطفی می شود.
عدم امنیت شغلی:
از دست دادن شغل به دلیل کووید-19 در سال 2020 به عوامل استرسزای اصلی برای کارمندان تبدیل شد. ترس از ناتوانی در پرداخت صورتحساب و استرس مالی یا مراقبت از خانوادهها، سلامت روانی ما را تهدید میکند.
- پیامد های عدم توجه به بهداشت روانی در محیط کار
در اینجا پنج پیامد سلامت روانی ضعیف در محل کار آورده شده است:
عدم تمرکز و پرش فکر:
سلامت روان ضعیف منجر به بی انگیزگی و عدم تمرکز می شود. وقتی مشکلات روانی داریم، ذهن ما سرگردان می شود یا روی مشکلاتمان متمرکز می شود و تنظیم افکار و احساسات ما را دشوار می کند.
بهره وری و عملکرد شغلی:
عملکرد بالا قدرت ذهنی در حرکت است. وقتی احساس خوبی نداریم، دستیابی به مهارت های رفتاری که خلاقیت و انعطاف پذیری را تقویت می کند، چالش برانگیز است. بدون این مهارت ها، ما منابع روانی برای عملکرد خوب در شغل خود نداریم.
ادامه مطلب

- آداب معاشرت چیست؛ نکات حرفه ای رعایت آداب رفتاری
گرچه بسیاری از مردم وقتی واژه ی آداب معاشرت را می شنوند فقط رفتارهای قاشق چنگالی رو یادشون میاد، ولی آداب معاشرت یا اتیکت نه تنها فقط به این موارد خلاصه نمی شود بلکه رعایت نکات قاشق و چنگالی و استفاده از سرویس های غذا خوری چندان اهمیتی ندارد(البته بد نیست بلد باشیم)، نسبت به رفتارهای دیگری که روی ارتباط ما با سایرین تاثیر گذار است یا شعور بالای ما را نشان می دهد .
آداب معاشرت 3 اصل مهم دارد :
احترام
صداقت
ملاحظه کردن ( دیگران رو شرمنده نکنیم و فشار رو از روی آن ها برداریم)
که این سه اصل در کنار هم سعی دارد حس و حال خوب را برای خودمان و دیگران ایجاد کند.
و اما آداب معاشرت شامل چه موضوعاتی می شود؟
- آداب معاشرت در مهمانی ها
در مهمانی ها با افرادی در ارتباط هستیم که هدفمان از این دورهمی ها ایجاد روابط صمیمی تر ، خوش گذراندن و طی کردن زمان توام با حال خوب به همراه افراد حاضر است.
پس ما چه میزبان باشیم ، چه مهمان بهتره آدابی را بدانیم که در این جمع ها دیگران از اینکه در کنار ما هستند خوشحال باشند. ( یا فشاری روی دیگران نباشیم)
- مثلا در آن جمع اگر با شخصی گفت و گو می کنیم، اطراف رو نگاه نکنیم ( یعنی جوری که مخاطبمون فکر کنه حواسمون جای دیگری است یا داریم به چیز دیگری توجه می کنیم)، بلکه رفتار و زبان بدنمون باید این برداشت رو انتقال بده که من دارم با توجه زیاد به صحبت هات گوش میدم.
- مثلا گاهی سرمون رو تکان بدیم به نشانه تایید یا اینکه دارم می شنوم و اگر امکانش هست حتما ارتباط چشمی داشته باشیم.
- در ارتباط با دیگر مهمان ها یا میزبان از جملات مودبانه تری استفاده کنیم.
- یادمون باشه اگر مهمان هستیم حتما از میزبان تشکر کنیم . ( مهمان اجازه ی انتقاد کردن از میزبان رو ندارد.
آداب معاشرت در غذا خوردن
- وقتی با دیگران بر سر میز یا سفره غذا می نشینیم، باید توجه داشته باشیم که فقط خودمان نیستیم پس غذا خوردن ما باید به گونه ای باشد که دیگران را آزار ندهد. مثل ایجاد سرو صدا ، ریختن غذا دور دهان، تمیز غذا نخوردن و جلوی چشم دیگران بودن و…
- یا حتی صحبت هایی که سر میز غذا می کنیم و رفتار های دیگری مثل دراز کردن دست برای برداشتن نمکدان ، برداشتن از ظرف سبزی دیگران ، با دستان باز و گشاد گشاد نشستن و تنگ کردن فضا برای دیگران همه ی این ها از جمله رفتار هایی است که می تواند موجب ناراحت کردن دیگران یا ایجاد فشار بر روی آن ها شود.
یادتان باشد که نحوه غذا خوردن شما ، خیلی می تواند در جذابیت شما یا بلعکس تاثیر گذار باشد .
آداب معاشرت در لباس پوشیدن:
- اولین چیزی که در ارتباط با دیگران مورد توجه مخاطب قرار می گیرد ظاهر ما است و طبق تحقیقات به عمل آمده در هر ملاقاتی، ما در چند ثانیه اول تاثیرات زیادی را روی مخاطب می توانیم ایجاد کنیم.
- یعنی اگر زبان بدن و پوشش مناسبی داشته باشیم ذهن مخاطب ما را به بهترین شکل قضاوت خواهد کرد و می توانیم تاثیرات خوبی را روی آن شخص ایجاد کنیم.
- علاوه بر این عموما از نوع لباس پوشیدن هر شخصی می توانیم تا حدودی به خصوصیات و ویژگی های درونی یا شخصیتی او پی ببریم.( قضاوت کردن از روی ظاهر افراد اصلا اخلاقی نیست اما به هر حال تا حدودی ظاهر ما نشان دهنده ی ویژگی های درونی ما است)
- از طرفی پوشش انواع مختلفی دارد و ما در مکان ها و موقعیت های مختلف می بایست پوشش خاص خودش را انتخاب کنیم. به طور مثال نوع پوشش در محل کار و مهمانی با هم فرق دارد.
- بنابر این بحث پوشش در آداب معاشرت هم اهمیت پیدا می کند و بهتر است که به آن توجه شود . اما مراقب باشیم که در این مورد هم بیش از حد قرق نشویم که باعث بشود از دیگران فاصله بگیریم و مدام به دنبال شیک ترین و خاص ترین ها باشیم.
- همان طور که در مبحث آداب معاشرت گفتیم ، یکی از مهم ترین نکات در آداب معاشرت سادگی است و حتی در نوع لباس پوشیدن هم بهتر است به دنبال سادگی باشیم . سادگی همیشه زیباست.
آداب معاشرت در فروشندگی و کسب و کار
هر جا که ما با افرادی سرو کار داشته باشیم، بهتر است آداب آن مکان یا موقعیت را هم بلد باشیم.یکی از آن ها آداب معاشرت در کسب و کار و فروشندگی است.
- ممکن است یک قرار کاری در رستورانی داشته باشیم پس باید بدانیم که چه رستورانی را انتخاب کنیم که متناسب با ملاقات با همکاران باشد و چه رفتاری را در آنجا رعایت کنیم.
- یا برای مذاکره با شرکتی به جلسه ای می رویم، اینکه بدانیم چه رفتاری داشته باشیم تا بتوانیم در آن مذاکره برنده شویم.
- اگر ما میزبان آن جلسه هستیم چه میوه هایی را برای آن جلسه تدارک ببینیم.
و بسیاری از نکات دیگری که همگی کمک می کنند تا ارتباط کاری بهتری داشته باشیم، نیازمند دانستن آداب است.
- حتی اگر یک فروشنده باشیم اینکه بلد باشیم چطور رفتار کنیم تا خریدار احساس شرمندگی نکند و بتواند به راحتی و بدون هیچ فشاری خرید خود را انجام دهد،یعنی اصول آداب معاشرت در فروشندگی را به خوبی رعایت کردیم.
- یادتان باشد که مشتری حتی اگر از شما خرید نکند، ولی حسی که برایش ایجاد کردید را فراموش نخواهد کرد و چه بسا همین احساس او را ترغیب کند تا به مشتری ثابت شما تبدیل شود و یا در صورت اینکه حس خوبی برایش ایجاد نشده باشد برای همیشه خرید از شما را منتفی کند.
ادامه مطلب
