مدیریت دیدار با فرزند بعد از طلاق

در حالی که طلاق می تواند تاثیر زیادی بر بخش بزرگی از زندگی فرزند شما داشته باشد‌ این تاثیر لزوما منفی نیست و آنچه کیفیت نهایی زندگی او را تعیین می کند همچنان در دست هر یک از والدین است که با طلاق خود چگونه کنار می آیند. برای اینکه خیال خود را راحت کنید و به شما کمک کند آرام بمانید به این مساله اگاهی داشته باشید که نحوه رفتار فرزند بیش از هرچیز به رابطه ای که هر یک از والدین شکل می دهند و ایجاد می کنند مرتبط است.

ملاقات فرزند بعد از طلاق

طلاق از نظر عاطفی یک زمان حساس و استرس زا برای شما و همسر سابق خواهد بود. با این حال بسیار مهم است که تمرکز خود را روی فرزندان خود نگه دارید و انتقال به شرایط جدید را تا حد امکان ساده و سالم انجام دهید. برخی از کارهایی که والدین در حین و بعد از طلاق در ملاقات با فرزند بهتر است رعایت کنند به شرح زیر اورده شده هست.

1-توجه به علائم کلامی و فیزیکی برای مدیریت دیدار با فرزند بعد از جدایی

مقابله با طلاق دشوار است. اما مهم است که بدانید فرزندان شما نیز احتمالاً با این وضعیت دست و پنجه نرم می کنند. آن ها می ترسند، غمگین و نگران می شوند که چه اتفاقی برای خانواده‌ می‌افتد. بنابراین توصیه این است بر سلامت و رفاه ذهنی، عاطفی و جسمی فرزند نظارت دقیق داشته باشید. نشانه‌های کلامی و فیزیکی می‌تواند به شما سرنخ‌هایی درباره نحوه برخورد فرزند با طلاق بدهد و در مورد مشکلات احتمالی هشدار دهد.

به علائمی مانند تغییر در خوردن و خوابیدن، کناره گیری از خانواده یا دوستان و مشکلات تمرکز در مدرسه یا خانه توجه کنید. اگر علائم نگران کننده ای مشاهده کردید، با پزشک کودک خود صحبت کنید یا از یک درمانگر کودک یا خانواده کمک بگیرید.

2-خودداری از بدگویی پشت سر همسر سابق

یک قانون ساده و خوب در ملاقات با فرزند بعد از طلاق این است که از گفتن چیزهای منفی همسر سابق یا به طور کلی بدگویی درباره او به فرزند خودداری کنید. اگر مجبور شوید زبان خود را گاز بگیرید تا حرفی به میان نیاید اینکار را بکنید. حتی اگر همسر سابق با شما بد رفتاری می کند فرزند را از اطلاع یافتن آن دور نگه دارید. اگر نیاز به صحبت کردن دارید این کار را با یک دوست بزرگسال انجام دهید‌ نه با فرزند خود. با پنهان نگه داشتن شرایط بین خود و همسر سابق، به فرزند کمک می کنید تا روابط سالمی با هر دو والد داشته باشد.

3-عدم درخواست میانجیگری از فرزند برای مدیریت دیدار با فرزند بعد از جدایی

وقتی والدین فرزندان را بین انتخاب های خود و همسر قرار می دهند بچه ها وسط ماجرا گیر می افتند. بنابراین در ملاقات های بعد از طلاق با فرزند مورد دغدغه های گذشته خود با همسر سابق به گونه ای صحبت نکنید که آن ها را مجبور به جانبداری کنید. بچه‌ها نباید و نمی‌خواهند طرف یکی را بگیرند. آن ها می‌خواهند مدت زمانی را که با شما وقت می گذرانند نگران چیزی نباشند. فرض کنید فرزند می‌گوید پدر از اینکه تو به اندازه کافی در انجام تکالیف مدرسه به من کمک نمیکنی گله می کرد.

تا زمانی که به درستی شیوه خود باور داشته باشید به جای اینکه بگویید این درست نیست یا با بیان برخی از کلمات انتخابی در مورد همسر سابق خود سعی کنید به صورت غیر دفاعی پاسخ دهید. می توانید بگویید: من فکر می کنم ما با هم خیلی خوب کارها را انجام می دهیم. متاسفم که پدرت چنین احساسی دارد. با انجام این کار نبرد را با موفقیت به پایان رسانده اید و فرزند را از بین خود و همسر به حاشیه امن برده اید. همچنین این پیام را به فرزند می‌فرستد که والد دیگر می‌تواند هر کاری که گمان می کند درست است انجام دهد یا بگوید اما تا زماتی که فرزند کنار شما است هیچ چیزی مهم نیست.

4-عدم استفاده از کودک به عنوان خبرچین

عادت نکنید که از طریق فرزندان پیام هایی را به همسر سابق خود منتقل کنید. اگر پیام یا سوالی دارید مستقیماً با والد دیگر تماس بگیرید. اگر فرزند شما در مورد آنچه والد دیگر گفته است دروغ می گوید و سپس سعی می کند آن را پنهان کند، با کودک خود مقابله کنید. می توانید بگویید من با مادرت صحبت کردم و او این حرف را نزده است. نمی‌خواهم به من دروغ بگویی. وقتی این کار را انجام می‌دهید به کودک میفهمانید شما همیشه با همسر سابق خود مستقیماً سر و کار خواهید داشت و آن ها نمی‌توانند از بازی کردن شما با والد دیگر خود نفعی ببرند.

از استفاده از فرزندان خود برای انتقال اطلاعات، جاسوسی از والد دیگر یا اطلاع رسانی در مورد فعالیت های همسر سابق خودداری کنید. اگر همسر سابق از فرزند بخواهد چیزی نگوید کودک را در موقعیتی قرار می دهید که مجبور باشد به شما دروغ بگوید یا برخلاف میل والد دیگر رفتار کند. به همین ترتیب بهتر است از فرزندان نخواهید به جای شما دروغ بگویند یا اطلاعاتی را با همسر سابق در میان بگذارند.

5- پذیرش از هم پاشیدگی روانی

از هم پاشیدن بلافاصله پس از طلاق طبیعی است. طلاق پایان یک رابطه را نشان می‌دهد و زمانی که همسر را ترک می‌کنید یک فرآیند غم‌انگیز را پشت سر می‌گذارید. صرف نظر از اینکه این جدایی چقدر دوستانه باشد باز هم تا حدی ناراحت کننده خواهد بود. رفتار فرزند نیز احتمالاً تحت تأثیر چنین جوی قرار خواهد گرفت. آن ها روند سوگواری خود را طی خواهند کرد اما به آن نگرانی‌ها در مورد والدین، نحوه رفت و آمد و ملاقات با خانه مامان و بابا، نحوه برخورد با قوانین هر خانه و آنچه در آینده پیش خواهد آمد اضافه شده است. شما حق دارید از هم بپاشید.

لازم نیست تمام احساسات غم انگیز و سخت خود را از فرزند پنهان کنید. رعایت تعادل با اشتراک‌گذاری بیش از حد احساسات با فرزند یا حرف زدن بیش از حد به او درباره زندگی شخصی یا رابطه‌ قبلی متفاوت است. اشتراک گذاری بیش از حد یک اشتباه است زیرا فرزند را مجبور می کند در موقعیت بزرگسالی قرار گیرد و او را به شما بی اعتماد کند. همچنین می تواند یک سوگیری علیه والد دیگر ایجاد کند. بنابراین به جای اشتراک گذاری بیش از حد، فقط به فرزند اجازه دهید که بداند روزهای سختی را سپری می کنید و بهتر خواهید شد.

6-منع کودک از تلاش بیش از حد، برای مدیریت دیدار با فرزند بعد از جدایی

واکنش بچه ها به طلاق متفاوت است. آن ها ممکن است شروع به موفقیت بیش از حد یا کم کاری کنند. ممکن است به شکلی زیاده از حد فعالیت و اقدام کنند یا مطلقا خود را کنار بکشند. برخی از کودکان حتی سعی می کنند نقش والد غایب را بر عهده بگیرند و به جای کودکی کردن بیش از حد بزرگسالانه رفتار کنند که روان شناسان از آن به عنوان "کارکرد بیش از حد" یاد می کنند. عملکرد بیش از حد روشی است که افراد با مسئولیت پذیری بیش از اندازه در قبال دیگران در واقع با اضطراب خود مقابله می کنند که این شیوه برای هیچ یک از افراد موثر یا مفید نیست.

بچه ها اغلب پس از طلاق برای والدین خود بیش از حد کار می کنند زیرا خلاء وجود دارد. آن ها مستقیماً وارد فضای کمبود می شوند زیرا احساس می کنند باید نقش والدین از دست رفته را پر کنند. این راهی برای مقابله با استرس ناشی از جدایی است. مساله ای که به فرزند شما بیش از هر چیزی کمک می کند این است که به او اطمینان دهید بهترین کار در حال حاضر این است که فقط یک کودک باشد و زندگی خودش را به بهترین شکل ممکن زندگی کند.



ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه بیست و دوم خرداد ۱۴۰۱ | 23:56 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |

فنون مذاکره در خانواده

آموختن فنون مذاکره در خانواده مسئله ای مهم است. یک خانواده برای تعامل موفق، نیازمند استفاده از مهارت های کلامی مناسب و اصول و فنون مذاکره هستند. موضوع مقاله امروز بکارگیری فنون مذاکره برای رسیدن به توافق در زمینه های مختلف خانوادگی است. مقدم بر دانستن فنون مذاکره در خانواده، لازم است بدانید، فنون مذاکره چیست و با قدرت تاثیرگذاری آن آشنا شوید. بعد از آن به اصولی می پردازیم، که استفاده از آن ها برای رسیدن به توافقات خانوادگی ضروری است. 

مذاکره چیست؟

مذاکره به پروسه ی رویارویی و صحبت طرفین شرکت کننده گفته می شود، که برای تعدیل مواضع خود و ارائه پیشنهادهای متفاوت و رسیدن به یک توافق مشترک صورت می گیرد. که مصالح مجموعه را برآورده می کند. ساده ترین نوع مذاکره میان دو نفر انجام می شود. اما عموما مذاکره به تبادل پیشنهادات میان بیش از سه نفراتفاق می افتد. هر چه تعداد اعضا بیشتر باشد، با توجه به افزایش نقطه نظرات طرفین، مذاکره پیچیده تر می شود.

فنون مذاکره در خانواده : عوامل مخرب

در بحث و مذاکره با اعضای خانواده،رفتارهای سمی می تواند، ضمن از بین بردن رابطه سالم میان اعضا، مذاکره را تخریب کرده و از مسیر آن خارج کند. در ادامه به تعدادی از این برخوردهای غلط اشاره می شود.

1-رفتار و برخورد تند

برای بیان یک موضوع حساس که دشوار به نظر می رسد، بهتر است نرم و مهربان شروع کنید و اجازه دهید دیگران با شما احساس راحتی بکنند. دنبال کردن مذاکره به روش سخت و تند باعث می شود، دیگران از ادامه بحث فراری باشند و احساس امنیت نکنند. در این شرایط مذاکره به خوبی پیش نخواهد رفت زیرا دیگر اعضا تمایلی به صحبت کردن نشان نمی دهند و حرف دلشان را نمی زنند. درواقع آن ها در لاک دفاعی خود فرو می روند.برخورد تند و همراه با نقد باعث می شود، آنها احساس کنند مورد قضاوت ناعادلانه قرار گرفته اند. بنابراین برای رسیدن به مقصود خود باید ملاحظه به خرج دهید و طوری رفتار کنید، که دوست دارید با شما رفتار شود. درک دیگران و ایجاد فضای همدلی از اصول مذاکره خانوادگی و خصوصا مذاکره با کودکان است.

2-متهم کردن دیگران

گفت وگویی که با سرزنش و متهم کردن اطرافیان آغاز شود، به هیچ نقطه مثتبی ختم نمی شود. جملاتی که به وسیله آن ها دیگران را متهم به انجام کاری یا رفتاری می کنید، حس اعتماد و یکدلی را میان اعضای خانواده از بین می برد. روحیه مشارکت جمعی را نابود می کند و افراد را به تک روی می کشاند. در این شرایط مذاکره سازنده نخواهد بود و نتیجه دلخواه به دست نمی آید. به جای این که طرف مقابل را با جملات " تو خواستی" یا " توکردی" مخاطب قرار دهید و بار مسئولیت آن چه پیش آمده به گردن او بیندازید، سعی کنید، بحث را با این جملات شروع کنید: " به نظر من" یا "من فکر می کنم".کمک کنید طرف مقابل درک کند که شما چطور به داستان نگاه می کنید و سعی دارید او را متوجه چه چیزی کنید. این که آن ها را متوجه دیدگاه خود کنید، خیلی موثر تر از گرفتن انگشت اتهام به سوی آن هاست. که باعث می شود، بحث به جایی نرسد و به بن بست برسید. سرزنش دیگران نه فقط مذاکره را بلکه رابطه را نیز به چالش و تخریب می کشاند.

3-نصیحت کردن

استفاده از این روش در مذاکره، باعث می شود، مخاطب شما از صحبت شما سلطه گری و ایرادگیری شما را برداشت کند. نصیحت کردن، جایگاه تساوی در مذاکره را تغییر می دهد و به عنوان روشی برای کنترل کردن افراد در نظر گرفته می شود. که مذاکره را از مسیر درست آن خارج می کند و ادامه ارتباط برای رسیدن به نتیجه متوقف می شود. پس سعی کنید تا از شما خواسته نشده از این روش استفاده نکنید. در مذاکره حرفه ای از نصیحت کردن پرهیز کنید.

4-انتقال بحث به افراد خارج از خانواده

درباره موضوعی که می خواهید درمورد آن مذاکره کنید، با افراد خارج از خانواده صحبت نکنید. سخن چینی درباره مشکل پیش آمده در خانواده، به مخاطبین شما حس خیانت می دهد. مشکل شما نباید به بیرون از محیط خانواده کشیده شود. شما با این کارتان حقوق دیگران را ضایع کرده اید و حرمت اعضای خانواده را شکسته اید. این موضوع جز حریم خصوصی آن ها است، که نباید توسط شما نادیده گرفته شود.به جای اشتراک گذاشتن موضوع با دیگران، طی یک مذاکره با اعضای خانواده آن را به روش درست مطرح کنید و از آن ها بخواهید، با بحث سازنده در رفع آن به شما کمک کنند. گسترش مسئله به بیرون از محدوده خانواده می تواند، پیامدهای نامطلوبی داشته باشد و راه مذاکره بعدی را نیز مسدود کند. تعیین حد و مرز ها قبل از شروع مذاکره نیز مفید است.

5-کلمات مخرب در گفت وگو

شاید واقف باشید، که کلمات تاثیر زیادی در برقراری ارتباط و در بحث و گو دارد. با استفاده از کلمات نادرست، کارکرد مذاکره را از بین می برید و پیام هایی را انتقال می دهید، که خوشایند مخاطبین نیست و تمایل آن ها را نسبت به گفت و گو کاهش می دهد. دانستن چگونگی صحبت کردن و کاربرد درست کلمات به بهتر شدن روابط و صحبت سازنده میان اعضای خانواده کمک می کند. خوب صحبت کردن در مذاکرات یک اصل مهم است.

6-دنبال کردن پیروزی

اگر نیت شما از مذاکره این است، که دست آخر به هدف خود برسید و در مذاکره برنده شوید بدانید، مسیر درستی را انتخاب نکرده اید. حتی اگر تلاش شما منجر به برنده شدن باشد، به دنبال آن اعتماد و صمیمیت مخاطب و خانواده را از دست می دهید. به جای آن می توانید، با کوتاه آمدن نسبی به حقوق هم احترام بگذارید و مذاکره ای برد_برد را پیش ببرید. بکار بردن انعطاف در مذاکره، بهتر می تواند در رسیدن به توافق مشترک که مورد نظر هر دو طرف است، کمک می کند.

7-کاربرد اتمام حجت

زمانی که شما از روش اتمام حجت استفاده می کنید، به پیامدهای انجام نشدن خواسته خود اشاره می کنید و بنابراین برای خواسته خود به زور متوسل شده اید. به این طریق حق انتخابی برای طرف مقابل و آزادی در خانواده قائل نشده اید. در صورتی که معنای مذاکره یعنی رسیدن به توافق و توافق یعنی استفاده از حقوق و اختیارات و صحبت پیرامون آن ها برای رسیدن به یک نتیجه مشترک. محال است، که با این روش بتوانید به چنین نتیجه ای برسید. این نوع شیوه کارامد نبوده و به بنیان خانواده آسیب می رساند. اگر قصد دارید روابط خانوادگی سالمی داشته باشید، باید از اعمال زور به شیوه اتمام حجت دوری کنید. 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۱ | 23:25 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |

کودک سالم یا کودک دانشمند؟

بزرگترين دليل گذاشتن كودكان در كلاسهاي مختلف، ترسي است كه والدين از عقب ماندن فرزندشان از ديگر بچه ها دارند پس سعی می کنند فنون تربیت دانشمند قبل از شش سالگی را برای کودکان پیاده کنند!

چرا نبايد از فرزندانمان دانشمند بسازيم؟

١. يك سال اول زندگي كودك تنها بر پايه حس است. بين 1 تا 6 سال زندگي كودك بر پايه احساس و تخيل مي باشد. نياز كودك در شش سال اول پرورش تخيل و احساسات كودك يا همان هوش هيجانی است و كودك تنها و تنها از طريق بازي رشد سالم رواني خواهد داشت.

٢. عقل كه پايه آموزش هاي علمي است از حدود شش سالگي كم كم به وجود مي آيد، كودك تخيل را كم كم رها مي كند و به سمت علم خواهد رفت. قبل از شش سالگي چون مغز رشد كافي براي فهم مفاهيم علمي ندارد، آسيب به احساسات كودك كه نياز به رشد دارند خواهد زد.

٣. اگر فرزند دو يا سه ساله شما تمايل به خواندن و نوشتن دارد بزرگترين دليل، ديدن خوشحالي والدين است كه حكم تشويق براي كودك دارد. همان گونه كه ما تمام سعي خود را مي كنيم فرزندانمان را از بيشتر جنبه هاي ديگر زندگي مانند رابطه جنسي دور نگه داريم چون واقف به آسيب هستيم چرا آنها را  با دانشمند ساختن به دنياي بزرگسالان پرت می كنيم!

٤. بازي كردن به كودك، قوانين طبيعت و كشف دنيا و توانايي هاي خود را مي آموزد كه هيچ علمي آن را به كودكان نخواهد آموخت.

٥. كودكاني كه وقت خود را به جاي احساس و تخيل صرف آموزش علمي مي كنند تبديل به موجودات خارق العاده يي مي شوند كه سر بزرگ اما دستان كوچك دارند. كودكي كه به جاي بازي پشت ميز كلاس زبان نشسته و به جاي اينكه با مداد نقاشي بكشد الفبا را آموخته، رشد سالم رواني كه بين يك تا شش سال اول بايد اتفاق بيافتد را از دست خواهد داد.

٦. ريسك بزرگي وجود دارد به دليل اضطرابي كه آموزش زودرس به كودكان مي دهد.این مساله باعث می شود اضطراب با درس خواندن گره بخورد و ممکن است كودك براي هميشه با آموزش و درس به مشكل بخورد.

٧. رقابت زير شش سال باعث ايجاد حسادت و اضطراب در كودكان خواهد شد. رشته هاي انفرادي مثل ژيميناستيك و باله به كودكي كه بايد در رابطه همكاري و بازي با ديگران رشد كند، ويژگي هاي كودكان خودشيفته و كمال پرستي را خواهد آموخت.

٨. احساسات خود را فرافكني نكنيم. اينكه كودكم خوشحال است پشت ميز بنشيند به جاي آنكه بازي كند. يا مورد آموزش آكادميك قرار بگيرد وقتي ميتواند از خلاقيتش استفاده كند تنها احساسات شخصي ماست كه به بچه ها تعميم مي دهيم.

٩. كودكان همين چند سال را براي بازي و شادي وقت دارند. اين تصور شما به عنوان يك بزرگسال است كه كلاس هاي مختلف كودكتان را از خوشحالي كودكي دور نميكند، زماني متوجه مي شويد كه هيچ راهي براي پس دادن كودكي آنها نيست.

١٠. زندگي اگر براي شما رقابت و دويدن اما هرگز نرسيدن و ترس از عقب ماندن از بقيه است اين وحشت را به كودكان تحميل نكنيد.

١١. كودكان را وسيله پز دادن نكنيد. پز دادن با كودك از آنها موجوداتي خالي با ظاهري پف كرده خواهد ساخت كه همان خودشيفتگيست.

١٢. از كودكي فرزندتان را تحت فشار براي رفتن به مدارس نمونه نكنيد.

١٣. كودك شاد امروز، انسان خوشبخت فرداست. كودك دانشمند امروز، انسان مضطرب فرداست كه شانس پيشرفت در بسياري از زمينه هاي احساسي را از دست داده است.

١٤. كودكي كه خواندن و نوشتن بلد است و به كلاس اول مي رود تنها بي حوصلگي و خستگي را از سال اول مي آموزد.

١٥. خام تبليغات صاحبان مهد كودك، يا كلاسهاي آموزشي نشويد كه مي توانند از فرزند شما نابغه بسازند و با آسيب به فرزندتان جيب آنها را پر پول نكنيد.

١٦. شش سال اول زندگي كودك، تحرك مهمترين دليل رشد است، كودكان را به جاي پارك، پشت ميز ننشانيد.

١٧. هر نوع آموزشي با بازي و تحرك و شادي براي كودك بسيار عالي است. مي توانيد هر آنچه كه لازم ميدانيد را با بازي به فرزندتان بياموزيد.



تاريخ : پنجشنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ | 0:29 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |

انواع شرطی سازی در روانشناسی

شرطی سازی یا شرطی شدن، فرآیندی است که می‌توان با استفاده از آن چیزی را به یک موجود زنده (انسان و حیوان) آموزش داد. احتمالا وقتی نام شرطی سازی مطرح می‌شود، اولین چیزی که به ذهن شما می‌رسد، سگ‌های آموزش‌دیده‌ی پلیس هستند که می‌توانند مواد مخدر پنهان‌شده را پیدا کنند. در آموزش چنین سگ‌هایی از شرطی سازی استفاده شده است. در این مبحث  در ابتدا سعی می‌کنیم مفهوم شرطی سازی را توضیح دهیم. سپس انواع شرطی سازی در روانشناسی را معرفی می‌کنیم و در نهایت، شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی فعال که از انواع شرطی سازی در روانشناسی هستند را معرفی می‌کنیم. با ما همراه باشید.

شرطی سازی چیست؟

شرطی شدن، در فیزیولوژی، یک فرآیند رفتاری است که در یک محیط خاص، در نتیجه‌ی تقویت (معمولا ایجاد یه عامل محرک یا پاداش)، پاسخ به محرک‌ها، مکررتر و قابل‌ پیش‌بینی‌تر می‌شود.​

​در اوایل قرن بیستم، در طی مطالعه واکنش‌ها، فیزیولوژیست‌ها در روسیه، انگلستان، و ایالات‌ متحده روش‌ها، مشاهدات، و تعاریف شرطی شدن را توسعه دادند. پس از دهه ۱۹۲۰، روانشناسان تحقیقات خود را به طبیعت و پیش‌نیازهای شرطی سازی معطوف کردند.

نظریه‌های محرک-پاسخ ‏S-R)‏ )در اصول شرطی‌ سازی نقش اساسی دارند. آن‌ها براساس این فرض هستند که رفتار انسان، آموخته شده‌ است. یکی از مشارکت کنندگان اولیه در این زمینه، روانشناس آمریکایی ادوارد تورندایک، قانون اثر را فرض کرد، که بیان ‌می‌کند: «آن پاسخ‌های رفتاری (‏Response‏ )که از نزدیک با یک نتیجه رضایت‌بخش دنبال می‌شوند، به احتمال زیاد به الگوهای ایجاد شده تبدیل می‌شوند و در پاسخ به محرک( stimulus)‏ دوباره رخ می‌دهند.

این طرح پایه S-R به عنوان یک طرح بدون واسطه در نظر گرفته می‌شود. هنگامی که یک موجود زنده ‏(Organism)که با (O) در مورد آن حرف می‌زنیم، ‏به هر طریقی بر محرک تاثیر می‌گذارد (به عنوان مثال، با تفکر در مورد یک پاسخ)، پاسخ به صورت واسطه در نظر گرفته می‌شود. نظریه‌های رفتاری S-O-R اغلب برای توضیح تعامل اجتماعی بین افراد یا گروه‌ها ترسیم می‌شوند.

شرطی شدن شکلی از یادگیری است که در آن یکی از دو حالت زیر رخ دهد:

  • ​‏یک محرک (‏یا سیگنال)‏ داده‌ شده به طور فزاینده‌ای در تحریک پاسخ موثر است.
  •     ​یک پاسخ با افزایش نظم، در یک محیط پایدار و مشخص رخ می‌دهد.
  •  

تفاوت کلی شرطی سازی کلاسیک و شرطی سازی فعال

در شرطی‌ سازی کلاسیک:

  • ابتدا توسط ایوان پاولوف، فیزیولوژیست روسی توصیف شد.
  • بر روی رفتارهای غیر ارادی و خودکار تمرکز می‌کند.
  • شامل قرار دادن ​یک سیگنال خنثی، قبل از یک پاسخ است.

در ​شرطی سازی فعال:

  • ​ابتدا توسط اسکینر، فیزیولوژیست آمریکایی توصیف شد.
  • شامل اعمال تقویت و یا تنبیه پس از یک رفتار است.
  • بر تقویت یا تضعیف رفتارهای داوطلبانه تمرکز می‌کند.

شرطی سازی کلاسیک چیست؟

حتی اگر دانشجوی روانشناسی نباشید، احتمالا باز هم درباره سگ‌های پاولوف چیزهایی شنیده‌اید. در آزمایش مشهور او، ایوان پاولوف متوجه شد که سگ‌ها در پاسخ به صدایی که به طور مکرر با ارائه غذا جفت شده بود، شروع به ترشح بزاق کردند. پاولوف به سرعت متوجه شد که این یک پاسخ آموخته‌شده است و برای بررسی بیشتر فرآیند شرطی سازی شروع به کار کرد.​

شرطی سازی کلاسیک فرآیندی است که شامل ایجاد ارتباط بین یک محرک موجود طبیعی و یک محرک خنثی قبلی است. گیج‌کننده به نظر می‌رسد، اجازه دهید آن را بررسی کنیم.

فرآیند شرطی‌ سازی کلاسیک شامل جفت کردن یک محرک خنثی قبلی (‏مانند صدای زنگ) ‏با یک محرک غیر شرطی (‏طعم غذا) ‏است. ​

این محرک غیر شرطی به طور طبیعی و به طور خودکار موجب ترشح بزاق به عنوان پاسخ به غذا می‌شود که به عنوان پاسخ غیر شرطی شناخته می‌شود. پس از مرتبط کردن محرک خنثی و محرک غیر شرطی، صدای زنگ به تنهایی شروع به تحریک ترشح بزاق به عنوان پاسخ می‌کند. ​

صدای زنگ اکنون به عنوان محرک شرطی‌شده شناخته می‌شود و ترشح بزاق در پاسخ به زنگ به عنوان پاسخ شرطی‌شده شناخته می‌شود. ​

سگی را تصور کنید که وقتی غذا را می‌بیند، بزاق ترشح می‌کند. حیوان این کار را به طور خودکار انجام می‌دهد. لازم نیست او برای انجام این رفتار آموزش ببیند. این امر به سادگی به صورت طبیعی رخ می‌دهد. غذا یک محرک طبیعی است. اگر شما هر بار که به سگ غذا می‌دهید شروع به نواختن زنگ کنید، ارتباطی بین غذا و زنگ شکل می‌گیرد. سرانجام زنگ به تنهایی، به عنوان محرک شرطی‌شده ظاهر می‌شود تا پاسخ ترشح بزاق را فعال کند.

شرطی سازی کلاسیک چیزی بیش از یک اصطلاح پایه است که برای توصیف یک روش یادگیری به کار می‌رود؛ این روش می‌تواند توضیح دهد که چه تعداد رفتار نیز، می‌تواند بر سلامت شما تاثیر بگذارد. به این فکر کنید که یک عادت بد چگونه ممکن است شکل بگیرد. با اینکه شما ورزش می‌کنید و غذای سالم می‌خورید، اما در طول شب بیش از حد به تلاش‌های رژیم غذایی خود اهمیت می‌دهید. ​

به سبب شرطی‌سازی کلاسیک، شما ممکن است عادت رفتن به آشپزخانه برای خوردن میان وعده را، هر بار که یک آگهی تجاری در رمان تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌تان پخش می‌شود، گسترش دهید. ​

در حالی که زمانی تبلیغات تجاری یک محرک خنثی بودند، جفت شدن مکرر آن‌ها با یک محرک غیر شرطی (‏داشتن یک میان وعده خوش‌مزه)‏، تبلیغات را به یک محرک شرطی تبدیل کرده‌ است. ​حالا هر بار که تبلیغ پخش می‌شود، میل به خوردن یک چیز شیرین نمایان می‌شود.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه هفدهم خرداد ۱۴۰۱ | 22:32 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |

پدیده"اثر زیگارنیک"

تا به حال برایتان پیش آمده که خود را در میان افکار مربوط به کارهای ناتمام خود پیدا کنید که به طور ناگهانی به سراغ‌تان می‌آیند؟ ممکن است این افکار در مورد یک پروژه کاری نیمه‌ تمام باشند که باعث می‌شوند تا شما در تمام طول شب بیدار بمانید و یا به رمانی که آن را نیمه خوانده رها کرده‌اید مربوط می‌شوند. دلیلی وجود دارد که چرا کنترل فکر در مورد کارهای کامل‌ نشده و نیمه‌ تمام بسیار دشوار است. روانشناسان این موضوع را با عنوان «اثر زیگارنیک» یا «تمایل به یادآوری بهتر کارهای ناتمام نسبت به کارهای تمام ‌شده» می‌شناسند. در این مبحث ، به توضیح اثر زیگارنیک می‌پردازیم و خواهیم دید در میان امور روزمره، نحوه اثرگذاری اثر زیگارنیک چیست؟ با ما همراه باشید.

ذهنت را شلوغ نکن

ذهنت را شلوغ نکن . خانم " بلوما زیگارنیک" روان شناس معروف روسی است که با آزمایش روانشناسی این جمله را اثبات کرده است.

او در رستوران متوجه شد که پیشخدمت ها، سفارش غذا را بدون این که یادداشت کنند، به یاد می آورند ولی بعد از این که صورتحساب پرداخت شد، چیز زیادی از سفارش یادشان نمی ماند.

او آزمایش های دیگری انجام داد:

برای دو گروه فیلم پخش کرد، گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومی ها تا اواسط فیلم را تماشا کردند.

چند روز بعد، از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند؛

گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آن را به یاد داشتند.

نتیجه آزمایش های متعدد نشان داد:

انسان ها چیزهای ناتمام را بیشتر به خاطر می آورند به عبارت دیگر، مقولات ناتمام ذهن انسان را بیشتر درگیر می کنند.

این پدیده در دانش روان شناسی ” اثر زیگارنیک ” نامیده می شود.

نوع کارکرد اثر زیگارنیک چیست؟

حافظه کوتاه‌مدت ما، هم از لحاظ ظرفیت و هم  لحاظ مدت‌ زمان حفظ اطلاعات، دارای محدودیت است.ما به طور معمول، برای اینکه بتوانیم مطلبی را در حافظه‌ی خود نگه داریم باید به مرور آن‌ها بپردازیم. این کار به کمی تلاش ذهنی نیاز دارد و جای تعجب نیست که هر چه بیشتر سعی کنید چیزی را برای کوتاه مدت به خاطر بسپارید، باید برای نگهداری آن هم بیشتر تلاش کنید. ​

به عنوان مثال، پیشخدمت ها باید جزئیات زیادی را در مورد سفارشاتی که سرو می‌کنند به یاد داشته باشند. آن‌ها باید تا زمانی که مشتریان غذایشان را تمام نکرده‌اند، اطلاعاتی درباره اینکه مشتریان چه چیزی را سفارش داده‌اند، در حافظه خود نگه دارند. ​ برای مقابله با این حجم از داده‌ها، افراد اغلب بر ترفندهای ذهنی‌ای تکیه می‌کنند که به آن‌ها کمک می‌کند اطلاعات زیادی را به خاطر بسپارند. اثر زیگارنیک یکی از این موارد است. ما این اطلاعات را در حافظه‌ی کوتاه مدت خود به این نحو نگه می‌داریم که آن‌ها را به طور مداوم به خودآگاه خود می‌آوریم. در واقع با فکر کردن به کارهای کامل نشده، نسبت‌ به زمانی که کارها به اتمام رسیده‌اند، بهتر می‌توان آن‌ها را به خاطر نگه داشت. ​اثر زیگارنیک، تنها بر حافظه در کوتاه‌ مدت تاثیر نمی‌گذارد. بلکه کارهای ناتمام مانند اهدافی که هنوز به آن‌ها دست نیافته‌ایم، می‌توانند در طول دوره‌های زمانی طولانی به نفوذ در افکار ما ادامه دهند. ​

اثر زیگارنیک نشان می‌دهد که حافظه چگونه کار می‌کند. هنگامی که اطلاعات در مغز مورد تفسیر قرار می‌گیرند، اغلب برای مدت کوتاهی در حافظه حسی ذخیره می‌شوند. هنگامی که ما توجه خود را به این اطلاعات معطوف می‌کنیم، آن‌ها به حافظه کوتاه‌ مدت منتقل می‌شوند. بسیاری از این داده‌های کوتاه‌مدت به سرعت فراموش می‌شوند، اما از طریق فرآیند تمرین فعال، برخی از این اطلاعات می‌توانند به حافظه بلند مدت منتقل شوند. ​زیگارنیک معتقد بود که عدم تکمیل یک وظیفه، تنش شناختی اساسی‌ای را برای فرد ایجاد می‌کند. این امر منجر به تلاش ذهنی بیشتر و تمرین بیشتر به منظور حفظ آین وظیفه در خط مقدم آگاهی می‌شود و در نهایت پس از تکمیل کار، ذهن قادر به کنار گذاشتن این تلاش‌ها خواهد بود. ​

با اثر زیگارنیک چه کنیم؟

۱ – کارهای نیمه تمام تان را در سریع ترین زمان ممکن تکمیل کنید پس ذهنت را شلوغ نکن

کارهای ناقص، انرژی زیادی از ذهن می گیرند و توان آن را مستهلک می کنند.

۲ – تا حد امکان چند کار را با هم پیش نبرید زیرا توان ذهنی درگیر اثر زیگارنیک می شود.

اگر قرار است چند کار را محقق کنید، برنامه ریزی زمانی برایشان داشته باشید تا مغز بداند که قبل از فرارسیدن زمان مقرر، نیازی نیست خود را درگیر آن کند.

۳ – اگر کار ناتمامی دارید یا قرار است چیزی را به ذهن بسپارید، حتماً آن را روی کاغذ بنویسید.

یادداشت کتبی، این پیام را به مغز می دهد که نیازی نیست خود را درگیر نگهداشت اطلاعات کند و بدین ترتیب، اثر زیگارنیک شکل نمی گیرد.

۴ – درتربیت فرزندان، مراقب اثر زیگارنیک باشید.

وقتی چیزی برای فرزندان تان مبهم است، درگیری ذهنی آنها نسبت به آن بیشتر می شود.

بنابراین هر آنچه را که لازم است به فرزندان تان بگویید، صریح و کامل بگویید.

به عنوان مثال در جامعه ما جنس مخالف، به ویژه برای نوجوانان تابو و امری مبهم است و به همین دلیل اثر زیگارنیک درباره آن صدق می کند و افراد مدام به جنس مخالف فکر می کنند.

یکی از راه های رهایی نوجوانان مان از درافتادن در روابط کنترل نشده با جنس مخالف، این است که پدر و مادر در این باره با فرزندان خود صریح و صمیمی و کامل صحبت کنند.

۵ – در مواردی مثل فروش، بازاریابی، تبلیغات و … می توان از اثر زیگارنیک استفاده کرد و ذهن مشتری را با محصول خود درگیر کرد.

وقتی فروشگاهی به مشتری کارتی می دهد که در صورت خرید بعدی، ۱۵ درصد تخفیف به او تعلق خواهد گرفت یا به او امتیاز می دهد و برای امتیاز نیز اثر مالی تعریف می کند، در واقع از اثر زیگارنیک استفاده کرده است.



تاريخ : دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۴۰۱ | 19:58 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |

"تفکر حلقوی"و نشخوار فکری"

ذهن در هر تجربه ای به دنبال پاسخ یا معنایی است در نتیجه، مردم سعی می کنند بصورت تجربی فکر کنند تا مشکل را بهتر درک کنند. مغز متوسط ​​15000 تا 50000 فکر در روز تولید می کند و بیشتر آنها منفی هستند.  
مطالعات نشان می دهد که 90 دقیقه پیاده روی در طبیعت یا یک جلسه ورزش می تواند علائم نشخوار را کاهش دهد.
یکی از بیشترین آسیب های دوری نزدیکان ، الگوی فکری نشخوار است، لبریز شدن از افکار  یکسان ، بارها و بارها،حتی هنگامی که آن افکار غم و منفی نگری را پرورش می دهند
افراد، در بسیاری از روابط پایان یافته و حتی در برخی از آنها که تصمیم به پایان دادن به رابطه داشتند متوجه می شوند که دائماً در مورد این فکر می کنند که "من چه کار کردم؟ نقش من در قطع رابطه چه بود؟ آیا می توانم این را برطرف کنم؟"
چرا مردم نشخوار می کنند؟

روان درمانگر کانادایی "علیجان چوداری"، که متخصص در جدایی روابط است، توضیح می دهد: "ما حل کننده های طبیعی مشکلات هستیم."  "ذهن در هر تجربه ای به دنبال پاسخ یا حس معنا خواهد بود. مردم تصور می کنند که اگر در مورد موضوعی فکر کنند، بهتر آن را درک کرده و حل خواهند کرد." برخی از افراد در نتیجه آسیب های قبلی نشخوار می کنند.  
کسانی که مستعد افسردگی هستند ممکن است در تفکر "حلقوی" گیر کنند، احساس سرزنش و شرم را تداوم بخشند و وضعیت ذهنی منفی را بدتر کنند.
چوداری می‌گوید: در بدترین موارد، نشخوار فکری می‌تواند به انزوا کمک کند. نشخوار فکری می‌تواند باعث شکستن افکار منفی شود و افراد دائماً درباره افکار تلخ با دیگران بحث کنند، می‌تواند مردم را از خود دور کند.  مردم را از نظر روحی و روانی پرخاشگر می کند و باعث اضطراب و تسلیم زیادی می شود .
آنهایی که به طور مکرر خود را در معرض آزار و اذیت قرار می دهند و خود را متقاعد می کنند که تصورات آزارگرشان درست است آنها نمی توانند افکار مشکوک را که مدام در ذهنشان می گذرد را خاموش کنند آنها ممکن است فکر کنند: "شاید اوضاع چندان بد نبود." یا "  او واقعاً منظورش این نبود " یا " شاید من سزاوار این هستم که با من اینطور رفتار شود."
حتی وقتی یک فرد نشخوارکننده تشخیص می دهد که این الگوهای فکری خود ویرانگر هستند، نمی دانند آنها را چگونه متوقف کنند بسیاری احساس می کنند که گروگان افکار منفی خود هستند، با این حال آنها فاقد ابزار لازم برای رهایی خود هستند توقف الگو مستلزم نظم و انضباط است.

در اینجا چند راه موثر برای از بین بردن نشخوار فکری آورده شده است:

 

  • راهی برای پرت کردن حواس خود بیابید با یک دوست تماس بگیرید و در مورد هر چیزی به جز افکاری که شما را آزار می دهند صحبت کنید ورزش کنید، کاری انجام دهید، روی یک پازل کار کنید، فیلم تماشا کنید یا زمانی را در طبیعت بگذرانید یک مطالعه در سال 2014 نشان داد که پس از 90 دقیقه پیاده روی در طبیعت، افراد علائم کمتری از نشخوار را گزارش کردند و یک مطالعه در سال 2018 نشان داد که یک جلسه ورزش باعث کاهش علائم نشخوار فکری می شود سعی کنید با ترکیب ورزش و گذران زمان در فضای باز، نتایج بهینه داشته باشید.
  • یک برنامه عملی برای انجام هر کاری که می توانید برای روبرو شدن با مشکل انجام دهید ، تهیه کنید تعیین کنید چه چیزی را می توانید کنترل کنید و ایده های خود را بنویسید تا بر اهمیت آنها تأکید کنید.
  •  با انجام یکی از اقداماتی که شناسایی کرده اید، به جلو حرکت کنید.
  •  تفکر خود را به چالش بکشید از خود بپرسید که آیا افکار نگران کننده شما درست هستند یا خیر.
  •  بنیاد ملی علوم گزارش می دهد که مغز به طور متوسط ​​روزانه 15000 تا 50000 فکر تولید می کند اکثر آنها منفی هستند و تا 90 درصد آنها تکراری هستند این افکار منفی خودکار ( ANTS ) می توانند باعث استرس مزمن شوند، حتی با کاهش انتقال دهنده های عصبی "احساس خوب" (سرو تونین و دوپامین) ساختار شیمیایی مغز شما را تغییر دهند آگاهانه افکار منفی را با جملات تاکیدی مثبت جایگزین کنید، حتی اگر در ابتدا احساس احمقانه بودن کنید.  ایجاد عادات مثبت جنبه مهمی از مراقبت از خود است.
  •  اهداف زندگی خود را تنظیم کنید، شاید لازم باشد انتظارات از خود و دیگران را کاهش دهید.
  •  عزت نفس خود را با تکیه بر نقاط قوت موجود تقویت کنید یا از فعالیت های جدید نمونه برداری کنید تا کشف کنید کجا می توانید پیشرفت کنید عزت نفس ضعیف ارتباط نزدیکی با افزایش نشخوار فکری دارد.
  •   مدیتیشن می تواند نشخوار فکری را با ایجاد یک حالت عاطفی آرام کاهش دهد و شما را در لحظه حال مستقر کند همچنین به شناسایی ارتباط بین افکار و احساسات کمک می کند.  وقتی خود را در حال نشخوار می‌بینید،بنشینید، نفس عمیق بکشید و فقط روی تنفس خود تمرکز کنید.
  •  عوامل محرک خود را شناسایی و سعی کنید از آنها اجتناب کنید.  هنگامی که شروع به نشخوار فکری می کنید، توجه داشته باشید که کجا هستید، زمان، روز، چه کسانی در اطراف شما هستند و چه کارهایی انجام می دادید در دنیای امروز، حتی تماشای اخبار یا گشتن در رسانه های اجتماعی ممکن است محرک باشد یک برنامه محدود کننده اخبار و رسانه های اجتماعی می تواند کمک کننده باشد.
  •   یک تایمر تنظیم کنید به خود اجازه دهید تا برای یک دوره معین احساسات آزاردهنده را احساس کنید سپس یک کش را دور مچ دست خود قرار دهید هر بار که متوجه شدید در حال بازگشت به افکار منفی هستید، نوار لاستیکی را بکشید این باعث می شود که شما بیشتر از الگوهای فکری تکراری خود آگاه شوید.
  •  اگر نشخوار فکری خیلی شدید شد، ممکن است بخواهید با یک درمانگر کار کنید تا به شناسایی مسائل اصلی که به نشخوار فکری دامن می زنند کمک کنید همانطور که بودا گفت: "هیچ چیز به اندازه افکار شما نمی تواند به شما آسیب برساند." کسانی که نشخوار فکری می کنند حقیقت عمیق این جمله و حکمت عمل بر اساس آن را می دانند.


تاريخ : یکشنبه پانزدهم خرداد ۱۴۰۱ | 21:58 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |

مهارت های نرم،انواع و اهمیت این مهارت ها

امروزه در دنیای تجارت و کسب و کار مهارت های نرم نقش مهمی ایفا می کند. با توجه به ایجاد فرصت های شغلی جدید و ظهور انواع مشاغل مخصوص شغل های دورکاری مهارت های نرم اهمیت بیشتری پیدا کردند. تحقیقات مهم نشان می دهد که آنچه می‌تواند به کسب و کار رونق دهد و سرعت رشد را چند برابر کند مهارت های نرم است. تقریبا تمام کارفرمایان در شرکت های معتبر برای استخدام به این مهارت توجه ویژه‌ای دارند

مهارت های نرم چیست؟

مهارت های نرم به قسمتی از مهارت‌های غیرفنی گفته می‌شود که نحوه ارتباط شما با دیگران زندگی شخصی ارتباطات تجاری و چگونگی حل مسائل و... را در بر می گیرد. این مهارت ها جدیدترین و بنیادی ترین مهارتی محسوب می‌شود که باعث ارتقاء شغلی و کیفیت کاری و توسعه فردی شما می گردد. علاوه بر این در افزایش درآمد شما هم نقش مهمی خواهند داشت. بنابراین برای یادگیری آنها بهتر است که دیر نکنید.

همه شما می‌دانید کارمندی که اعتماد به نفس کافی نداشته باشد و نتواند با شرایط مختلف سازگار شود یا مدیریت زمان و برقراری ارتباط با دیگران را نداشته باشد نمی‌تواند در هیچ شغلی بماند. تفاوتی ندارد که شما مدیر یک کسب و کار باشید یا یک فرد خانه‌دار و حتی یک دانش آموز. افراد در هر سطوح شغلی و هر جایگاه اجتماعی متفاوتی نیاز به آموزش مهارت های نرم و یادگیری آن دارند.

اهمیتی ندارد که شما کارمند یک بخش ساده باشید یا خودتان کسب و کاری ایجاد کرده باشید باز هم دانستن این مهارت ها امری حیاتی به شمار می‌رود. این را بدانید که مهارت های نرم گاهی اوقات غریزی هستند و در شخصیت افراد از ابتدا وجود دارند.  

دلیل اهمیت مهارت های نرم

آموزش این مهارت ها توانایی همکاری شما را بهتر می‌کند. کارمندانی که طیف وسیعی از مهارت های نرم را دارند کیفیت و بازدهی بیشتری دارد و بهتر می توانند از خلاقیت خود استفاده کنند و حتی روحیه خود را در شرایط دشوار حفظ کند. بر اساس تحقیقات دانشگاه هاروارد ۸۰ درصد دستاوردها در هر شغلی توسط مهارت های نرم و فقط ۲۰ درصد آنها با مهارت های سخت به دست می‌آید. هرچند این به این معنا نیست که مهارت های سخت اهمیتی ندارد بلکه فقط به اهمیت مهارت های نرمی که مورد غفلت واقع شده اند تاکید دارد.

در مطالعات دیگری در دانشگاه بوستون نشان داده شده که آموزش مهارت های نرم در مواردی همچون حل مسئله و ارتباطات سبب می شود که افراد  ۱۲ درصد بهره‌وری بیشتری داشته باشند و بازگشت سرمایه برای شرکت ها راحت تر ایجاد شود. مطالعات دیگری بیانگر این بود که رهبران با مهارتهای نرم توانایی این را دارند که عملکرد تیم شان را تا ۳۰ درصد بالا ببرند. 

ارزش بالاتر مهارت های نرم

مهارت های سخت بدون داشتن مهارت های نرم فایده نخواهند داشت. آموزش مهارت های نرم پیچیده تر است به همین دلیل ارزش بالاتری دارند. برای انجام هر کاری مدیران در مرتبه اول به مهارت های نرم افراد توجه می‌کنند. مهارت‌های نرم همچنین توانایی ایجاد شوخ‌طبعی و مهارت همدلی را بالا می برند و نکته دیگر این است که آینده کار به مهارت های نرم بستگی دارد.

۱۰ مهارت نرم از دیدگاه مجله wikijob  شامل این مهارت ها می شوند: کار گروهی، مسئولیت پذیری، رهبری، نگرش مثبت، ارتباطات، انعطاف پذیری، کار در شرایط پرفشار ،قاطعیت، حل مسئله، فن مذاکره و فن بیان. بنابراین مهارتهای اجتماعی وعاطفی اهمیت زیادی در کار دارند چراکه ماشین های هوشمند نمی‌توانند این احساسات را به انسان ها منتقل کنند. هرچند فرایند کار همیشه تغییر می کند اما در دنیای مدرن امروز این مهارت های نرم انسانی هستند که افراد را از یکدیگر متمایز می کند.

لیست مهارت های نرم در سال 2022

اگر شما بیشترین مهارت ها را داشته باشید به فرد فوق‌العاده حرفه ای در کارتان تبدیل خواهید شد که هیچ کسی توانایی رقابت با شما را نخواهد داشت. به نوعی نوعی نیروی ایده‌آلی می شوید که هر کارفرمایی خواستار آن است. مهارت هایی مانند:

  • رهبری و توانایی حل مسئله
  • ارتباطات غیر کلامی و کلامی
  • مدیریت زمان
  • داشتن انگیزه و اراده بالا
  • اخلاق کاری و گزارش محور بودن
  • اعتماد به نفس بالا
  • تفکر انتقادی و تفکر خلاق
  • قابلیت انعطاف پذیری
  • داستان‌سرایی و شنیدن فعال. 
  •   دانستن زبان بدن
  • فن بیان مناسب و داشتن مهارت مذاکره
  • توانایی کار گروهی

مهارت های نرم

برخی از مهمترین مهارت های نرم که لازم است آنها را در هر کسب و کاری داشته باشید شامل موارد زیر هستند:

1-مهارت رهبری

زمانی که سازمان ها می خواهند افراد را برای بخش‌های رهبری و مدیریت استخدام کنند به جستجوی افرادی می روند که بتوانند سایر کارکنان و کارمندان را راهنمایی کنند و نظارت مستقیم بر آنان داشته باشند. آنها خواستار کارمندانی هستند که بتوانند روابط کاری را پرورش دهند و به افراد کمک کنند تا از حداکثر توان و استعداد خود استفاده نمایند و مهارت های رهبری را دارا باشند. رهبر وظیفه دارد که در کارکنان خود انگیزه ایجاد کند و آنها را تشویق کند و نظم در کار را بالا ببرد. توانایی رهبر در این است که گروهی تشکیل دهد که بتواند اختلاف‌ها و تعارضات را رفع کند و با یکدیگر سازش داشته باشند.



ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه یکم خرداد ۱۴۰۱ | 23:15 | نویسنده : دکتر سعیده عبداللهی |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.