تكنیكهای مرزگذاری
- تعریف مرز
قبل از هر چیزی بهتر است مرز را برای خود تعریف كنید. از خودتان بپرسید اگر قرار باشد از این به بعد در روابط بین فردی خود مرز داشته باشید چگونه عمل خواهید كرد؟ چه مسائلی را با طرف مقابل در میان میگذارید و چه مسائلی را در میان نمیگذارید.
- استفاده از تجارب دیگران در رابطه با مرزگذاری
در صورتی كه قادر به مرزگذاری در رابطه نیستید میتوانید از دیگران كمك بگیرید. برای این كار میتوانید از چند نفر از افرادی كه در روابط بین فردی موفق هستند، بپرسید معمولا یك رابطه را چگونه شروع میكنند و چگونه ادامه میدهند و این كه چگونه در روابطشان با دیگران مرز میگذارند.
- شناسایی افراد
صمیمیشدن با دیگران مستلزم این است كه ابتدا آنها را بشناسید. براساس ظاهر افراد نتیجهگیری نكنید و برای شناخت آنان سعی كنید هیچ گاه زود قضاوت نكنید، به رفتارشان بیشتر از گفتارشان توجه كنید، رفتار آنان را در موقعیتهای مختلف در نظر بگیرید و به تضاد بین گفتار و رفتار افراد توجه كنید.
- دوری از شیفتگی در روابط
شیفتگی چیزی شبیه عشق كور است. در حالت شیفتگی شما فرد را فقط با ویژگیهای مثبت میبینید و ویژگیهای او را نفی كرده و ویژگیهای مثبت او را اغراقآمیز جلوه میدهید. (این حالت با جنس مخالف زیاد اتفاق میافتد). برای مقابله با شیفتگی لازم است یاد بگیرید افراد را نسبی ببینید. با این دیدگاه شما شیفته كسی نخواهید شد، چون به این نتیجه خواهید رسید كه او نیز فردی است مانند دیگران و (فرد) چیز خارقالعادهای نیست.
- دوری از نفیكردن
نفی كردن درست در مقابل شیفتگی قرار دارد. در نفی كردن فرد سعی میكند در ویژگیهای منفی طرف مقابل اغراق كرده و آنها را پررنگ سازد. این نوع نگرش نسبت به دیگران سبب میشود براحتی آنان را كنار بگذارید و اگر بخواهید با این ویژگی با دیگران ارتباط برقرار كنید دائم با آنها درگیر خواهید بود و ارتباط پرتنشی خواهید داشت.
- تعادل در مرزهای سخت
همانطور كه برخی افراد در روابط بین فردی خود حد و مرزی ندارند و هر طور كه راحت هستند عمل میكنند، افرادی هم هستند كه به دور خود دیوار میكشند و سعی میكنند از نزدیك شدن به دیگران اجتناب نمایند و به هیچ عنوان با كسی صمیمی نمیشوند. در مرزگذاریهایتان سعی كنید این افراط و تفریط را كنار بگذارید و تعدیل نمایید.
- رازداری
مرزگذاری در رابطه به این معناست كه اگر مایل نیستید خاطره، تجربه یا مطلبی از شما افشا شود آن را پیش خود نگه دارید و با كسی مطرح نكنید. این را بدانید وقتی شما نمیتوانید رازدار خودتان باشید از دیگران هم نباید انتظار داشته باشید كه رازدار مسائل مهم شما باشند.
- درجه بندی روابط
برای این كار میتوانید از مقیاسی استفاده كنید كه از چند سطح تشكیل شده باشد. برای مثال؛ سطح اول: آشنایی، سطح دوم: دوستی و روابط اجتماعی، سطح سوم: دوستی صمیمانه و سطح چهارم: دوستی صمیمانه و رفت و آمد خانوادگی. این گونه درجهبندی تا حدودی به شما كمك خواهد كرد جایگاه هر فرد را در نظر بگیرید و متناسب با جایگاه وی با او رفتار كنید.
- استفاده از خطوط فرضی
حد و مرزهای شخصی، خطوط فرضی هستند كه شما دور خودتان میكشید تا هیچكس چه از نظر فیزیكی و چه از نظر احساسی ـ مگر این كه دعوت شود ـ حق عبور از آن را ندارد. شما حق دارید بایستید و بگویید: «نه، من این را تحمل نخواهم كرد.» اما قبل از آن ابتدا باید مرزها را مشخص كنید. باید بدانید تحمل چه چیزی را دارید و تحمل چه چیزی را ندارید. هر چه در مرزهای خود احساس امنیت بیشتری پیدا كنید، دیگران قدرت كمتری پیدا میكنند تا شما را تحت تاثیر خود قرار بدهند. تعیین حد و مرزهای شخصی به این معناست كه دیگر از افراد نترسید و وقتی فردی از مرز بین رفتار مناسب و نامناسب عبور میكند، به راحتی بگویید نمیخواهید با شما اینگونه رفتار یا صحبت بشود.
یكی از ویژگیهای افراد موفق این است كه ارزش خود را میدانند و اجازه نمیدهند كسی با آنان بدرفتاری كند. زمانی كه خطوط فرضی را دور خودتان میكشید، راحتتر میتوانید پشت آن بایستید و محكم، مصمم، قوی و بااعتماد به نفس باشید. البته در كشیدن این خطوط متعادل رفتار كنید.
سخن پایانی
لازم است هم شما و هم همسرتان برای آموختن مرزها به فرزندتان همسو و هماهنگ شوید، چرا كه در صورتی كه فرزند شما در نزاع بین خود و یكی از والدین، دیگری را واسطه قرار دهد، اختلاف پیش میآید. در چنین شرایطی والدی كه «طرفدار مرز» است اغلب به عنوان والد بد و محرومكننده و والد «ضد مرز» به عنوان والد خوب دیده میشود. اگر همسرتان از مرزها حمایت نمیكند، قبل از آن كه كاری جدی را با فرزندتان آغاز كنید، این موضوع را با همسر خود در میان بگذارید، اگر او موضوع را جدی نگرفته و این شما هستید كه بهای این بیمسئولیتی را میپردازید، شرایط را به گونهای رقم بزنید كه والد بدون مرز عواقب آن را متحمل شود.
